https://ganjepenhan.com/%d8%a7%d8%b1%d8%aa%d9%81%d8%a7%d8%b9-%d9%81%d9%82%d8%b1-%d8%8c-%d8%b3%d9%82%d9%88%d8%b7-%d9%90-%d8%aa%d8%b9%d8%a7%d9%84%db%8c/

 فقر و نابرابری های اجتماعی اتفاق تازه ای نیست ، کهنه داستانی است دنباله دار ، از گذشته دور تاکنون ، شاید ، هم سن ِ تاریخ ِ تکامل اجتماعی بشر . تا حدود چند قرن پیش ، فقر ، با توجه به خصوصیات اندیشه ای که مورد قضاوت قرار می گرفت ، ممکن بود یک عنصر اجتماعی طبیعی قلمداد شود و یا از نظر بعضی از صاحب منصبان دینی وجودش توجیه شود ، و در بهترین حالت آنان که وجود فقر در جامعه را قبول نمی کردند ، سعی داشتند با تشویق توانمندان به اعمال خیرخواهانه ، تا حد مقدور اثرات مخربش را کمتر کنند .

می توان گفت که اندیشه بهره گیری از روشهای مبتنی بر علم اقتصاد برای مبارزه با فقر  بعد از عصر روشنگری آغاز شد .  تقریباً از نیمه دوم قرن هیجدهم ، با پایه گذاری اقتصاد مدرن توسط « آدام اسمیت » (۱)  ، امید می رفت که با فروپاشی نظام فئودالیسم و فراگیری اقتصاد سرمایه محور ، جهان شاهد رشد اقتصادی ، بهبود شرایط زندگی مردم و کاهش فقر باشد . بنیانگزاران نظام سرمایه داری  معتقد بودند سازوکارهای سیستم بازار آزاد می تواند بدون دخالت از بیرون ، به تدریج با ایجاد اشتغال کامل  مشکل تولید ، توزیع و به دنبال آن مسئله فقر را حل نماید . 

البته تحرکات اولیه نظام سرمایه داری برای کنترل فقر موفق عمل نکرد ، فقر و شکاف طبقاتی نه تنها کاهش نیافت ، بلکه نسبت به گذشته شدیدتر شد .  اعتراض به ناتوانی در تامین احتیاجات اولیه و نابرابری که در قالب اعتصابات و شورش های کارگری در اواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیستم در امریکا جریان داشت ،نشان دهنده این عدم توفیق بود . 

 عدم توفیق سرمایه داری در کنترل فقر سبب شد که منتقدان خواستار تغییر در شیوه عملکرد و برجسته کردن نقش دولت در ایجاد سازوکارهایی برای ایجاد عدالت در توزیع ثروت شوند . منتقدان معتقد بودند برای توزیع مناسب ثروت ، حضور دستی از بیرون همچون دولت در عرصه اقتصاد لازم به نظر می رسد . 

 ادامه این تفاوت در نگرش و مناقشه در نحوه توزیع ثروت امروز هم در حوزه « اقتصاد سیاسی » ، که به چگونگی قوانین تولید و توزیع می پردازد ادامه دارد . اگر از دیدگاههای نظریه پردازان اقتصاد سوسیالیستی بگذریم  ، گروهی از صاحبنظران همچون « جان رالز »(۲) معتقدند ، برای اجرای عدالت توزیعی و پر کردن شکاف طبقاتی ، لازم است مقداری از پول افرادی که درآمد زیادی دارند توسط دولت تحت عنوان « مالیات » گرفته شود  و در جهت بهبود زندگی محرومان هزینه شود .

در وضعیت مقابل ، اقتصاددانهای دیگری از جمله ، « میلتون فریدمن » (۳) معتقد است ، باید بپذیریم که زندگی عادلانه نیست ،  دولت مسئول نیست و نمی تواند این بی عدالتی را اصلاح کند ، باید با این مسئله کنار آمد. از نگاه این نوع تفکر ، نقش دولت در رابطه با اقتصاد باید بسیار حداقلی باشد . بر اساس این نظریه هر ثروتی که بدون تقلب و دزدی بدست آمده باشد موجه است ، این توزیع ثروت درست است ، هرچند اختلاف طبقاتی ، شدید باشد . (۴) 

نمونه های اقتصاد تاثیر گرفته از دیدگاه اول ، با گرایشات جمع گرایی را در کشورهای اروپایی ، و نمونه مبتنی بر دیدگاه دوم ، که بر اصول دیدگاه فردگرایی بنا نهاده شده  را امروزه در کشور آمریکا می توان دید . 

 پیشنهاد ِ یک متفکر شرقی 

 همزمان با تغییر و تحولات در غرب ، شرق همچنان در بستر نظامهای کهنه و قدیمی همچون فئودالیسم ، خوابیده بود . علی رغم این خواب ، اندیشمندی ایرانی با توجه به وجود گسترده فقر در در شرق و شرایط نابسمان اقتصادی در غرب ، پیشنهادهای برای مقابله با فقر ، بر مبنای ضرورتهای جهان جدید و ساختارهای حاصل از دولت مدرن برای جهان رائه میکرد.

« عبدالبهاء» که از دریچه ارزش ذاتی انسان و لزوم  « عدالت » ، به مسئله فقر می اندیشید ، در کنار اصول اعتقادی خود ، همچون ، تساوی زن و مرد ، تعلیم و تربیت عمومی ، ترک تعصبات و چند اصل دیگر که کاربردشان تسهیل روند حرکت به سوی صلح عمومی و اتحاد جهانی است ، مسئله « تعدیل معیشت » را به عنوان یک اصل بنیادی مطرح می کرد . بررسی آثار عبدالبهاء به ما می گوید ، از نظر وی ، نقش « تعدیل معیشت » در ایجاد ساختارهای زیربنایی در جهت توسعه و پیشرفت جهانی بسیار حیاتی است ، تا آنجا که وی تاکید دارد :

« امر ِ تعدیل معیشت بسیار مهم است و تا این مسئله تحقّق نیابد سعادت برای عالم بشر ممکن نیست. » (۵) 

برای آشنایی بیشتر با اندیشه های عبدالبهاء در این قسمت ، نگاهی کوتاه خواهیم داشت به مسئله « معیشت » و اصل « تعدیل معیشت » .

 معیشت 

« معیشت » را میتوان مجموعه ای از کارهایی دانست که برای حیات روزانه و عادی هر فردی مورد نیاز است ، فعالیتهایی مثل تامین غذا ، لباس و مسکن . یا بنا بر تعریف در فرهنگ لغات فارسی  ، « آنچه به‌وسیلۀ آن زندگانی کنند ، از خوردنی و آشامیدنی . » (۶)  با تامین این نیاز های اولیه برای هر فرد ، در واقع میتوان گفت که معیشت آن فرد شکل گرفته است . امروزه توانمندی برای بدست آوردن این نیازهای اولیه ، کف ِ حقوق اجتماعی هر فرد محسوب می شود . ماده ۲۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر در این مورد می گوید :

« هر انسانی سزاوار یک زندگی با استانداردهای قابل قبول برای تأمین سلامتی و رفاه خود و خانواده اش، از جمله تأمین خوراک، پوشاک، مسکن، مراقبت‌های پزشکی و خدمات اجتماعی ضروری است …»

این مسئله شاید در نگاه اول بسیار ساده و بدیهی به نظر آید ، ولی تاریخ جهان نشان میدهد که بنابر دلایل مختلف ، همیشه قشر عظیمی از مردم جهان از دست یابی منصفانه به این حق طبیعی محروم بودند. در واقع می توان گفت از گذشته تا کنون ،  امکان دسترسی عادلانه به منابع جهانی برای همگان فراهم نبوده است ، تعدادی برخودار در حد کمال ، و بسیاری ناتوان از دسترسی به حداقل ها .

 امروز و در قرن بیست و یکم نیز آمارهای سازمانهای بین المللی به ما میگوید ، تعداد کثیری از جمعیت جهان ، قادر به تامین حداقل های خود برای زندگی نیستند . 

  تعدیل معیشت 

اگر به دنبال معنی لغوی برای واژه « تعدیل » باشیم ، در ساده ترین حالت میتوان ، تعدیل را ، معادل کردن ، هم وزن کردن و معتدل کردن دانست .اما ترکیب « تعدیل »‍‍‍  و «معیشت » در اندیشه عبدالبهاء را باید روش عملی برای اصلاح نابرابری ها در توزیع و نزدیک شدن به عدالت در حوزه اقتصاد دانست ، به این معنی که ، همگان امکان دست یابی به کار و یا کمک های اجتماعی ( برای افراد ناتوان ) برای تامین نیازهای انسانی همچون مسکن ، پوشاک ، خوراک ، بهداشت و آموزش را داشته باشند . وی در یک جمله بسیار صریح و شفاف هدف ِ تعدیل معیشت را اینگونه مشخص میکند ،

« … جایز نیست که بعضی در نهایت غنا (ثروت ) و بعضی در نهایت فقر ، باید اصلاح کرد و چنان قانونی گذاشت که از برای کل وسعت و رفاهیّت باشد » (۷)

این ترسیمی دقیق از دلیل و هدفِ تعدیل معیشت است ، آسایش و سعادت تمام انسانها ،  یک جهان اندیشی ِ ناب .

 اما شاید گفته شود این ، آرمان و آرزویی است خوب و زیبا ، ولی فاقد پشتوانه های اجرایی و عملی . در اینصورت ، تاملی مختصر در مورد ایده های عملی عبدالبهاء در مورد تعدیل معیشت ، به ما کمک خواهد کرد تا از چگونگی عمل کرد و تاثیرات آن بر ساختارهای جامعه تصویر بهتری داشته باشیم . 

شکاف طبقاتی و گسست جامعه

ثروت بیش اندازه تعدادی ، و فقیر بودن قشر عظیمی ، کاخهای مجلل برای افرادی ، و محرومیت تعداد زیادی از داشتن یک سر پناه کوچک ، پر رنگ بودن سفره های قلیلی ، در مقابل خالی بودن ِ سفره های کثیری ، که حاصل یک نظام اقتصادی سودگرای منهای عدالت بود .(۸)  از نظر عبدالبهاء نشانه های یک سیستم اقتصادی بیمار است ، سیستمی که در آن توزیع ثروت ، عادلانه انجام نمی شود ، سازوکارهای اجتماعی و اقتصادی به صورتی قرار داده شده که سود حاصل از فعالیتهای اقتصادی ، اثر بخشی خاصی بر زندگی عموم مردم نداشته و تنها اقلیتی را فربه و توانمند تر از گذشته می کند ، تداوم و ماندن چنین سیستمی که خود زاینده نابرابری ها است ، تنها برای زمان حال آن جامع زیانبار نخواهد بود ، بلکه علاوه بر آن ، با ایجاد فاصله طبقاتی موجب گسست اجتماعی شده و جامعه را از مسیر رسیدن به وحدت ، سعادت و خوشبختی منحرف و به بیراه هدایت خواهد کرد . بر این اساس از نظر عبدالبهاء « اصلاح معیشت » برای بشر لازم است .

« …. اختصاص ثروت بیش از اندازه به تعداد کمی از افراد ، با وجود نیاز اکثریت مردم ، ظلم و به بیراهه رفتن است .» (۹) نقل به مضمون 

عبدالبهاء معتقد است طرح « تعدیل معیشت » می تواند مانع ادامه این روند انحرافی باشد . او می خواهد  توجه سیاسیون و متخصصان امور اقتصادی را به این نکته جلب نماید که ، راه عبور از شرایط ناگوار موجود و جبران این ناترازی ، اتخاذ روش های حقوقی و اقتصادی برای نزدیک کردن فاصله دو سر طیف ، یعنی پائین ترین و بالاترین دهک جامعه به نقطه تعادل است ، یعنی  دو سر ِ محور درآمدهای اقتصادی ، صفر و بی نهایت نباشد . یک حداقل درآمد تضمین شده وجود داشته باشد ، تا در قدم اول ، همه مردم از امکان دسترسی به غذای کافی ، پوشاک ، آموزش و مسکن مناسب برخوردار باشند ، عملی شدن این روش و  تعادل ایجاد شده میتواند بستر ساز ِ رسیدن به راههای بهتر توزیع ثروت و در نتیجه جامعه ای توسعه یافته تر شود .

 اما این اتفاق بر اثر توصیه های اخلاقی رخ نخواهد داد ، لازم است دولت قبول مسئولیت نموده و با ایجاد ساختارهای حقوقی و روشهای اقتصادی متناسب ، از انباشت ِ ثروت در طرف تعدادی اندک از افراد جامعه جلوگیری کرده و امکان دست یابی به عدالت توزیعی را فراهم آورد . وی در این باره تاکید دارد که :

« … باید قوانین و سیستمهایی برای کنترل ثروت مفرط ایجاد شود تا جلوی فقیر تر شدن میلیونها انسان گرفته شود ، تا اندکی اعتدال به دست آید . » (۱۰) نقل به مضمون

در مقیاس محدود ، مدلی از تامین معیشت حداقلی برای مردم را به شکلی امروزه هم میتوان در تعداد قابل توجهی از کشورهای دنیا مشاهده کرد . بطور مثال برنامه هایی تحت عنوان  « طرح های حداقل درآمد » امروزه توسط دولت در کشورهای اتحادیه اروپا اجراء میشوند . این طرح ها همچون یک چتر حمایتی عمل کرده و به مردم کمک میکنند که زندگی مناسبی داشته باشند . هدف این گونه طرحها ، علاوه بر تامین احتیاجات مادی برای یک زندگی نرمال ، بازگرداندن عزت نفس ِ افراد فقیر ِ جامعه و فراهم کردن امکان حضور و مشارکت آنها در فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی است . 

 یافتن ِ مسیر رشد 

 تعدیل معیشت یک فرمول اقتصادی نیست که تنها محدود به تامین معاش روزانه شود ، با توجه به دیدگاه عدالتخواهانه و اهداف جهان شمول عبدالبهاء ، می توان گفت که از نظر وی  در جامعه ای که در آن توزیع ثروت به درستی انجام نشده ، تعدیل معیشت می تواند دو کارکرد اساسی و مهم را به دنبال داشته باشد . در مرحله اول دست یابی همه مردم  به استانداردهای حداقلی زندگی ، که سبب کاهش درد ، رنج و آسیبهای جسمی و روحی آنها می شود ، و در مرحله دوم باز کردن ِ دریچه های دیگری از زندگی برای مردمی که به واسطه قرار گرفتن در یک سرنوشت از پیش تعیین شده ، تمام تلاش شان تنها برای زنده ماندن خلاصه می شود . 

 مردمی که عمده توان و نیروی آنها در مقابله با اثرات فقر صرف میشود ، فرصت یادگیری ، رشد ، بالندگی و پرورش خصلتهای انسانی ،همچون ، تعقل ، پویایی ، عشق و محبت را از دست داده و ممکن است هیچگاه پی به ارزشهای ذاتی خود نبرند . چنین اقشاری اگر هم میل به رشد و ایفای نقش در جامعه داشته باشند ، به دلیل وجود ساختارهای طبقاتی در اجتماع ، نمی توانند نقش موثری در فرآیندهای اجتماعی داشته باشند . بدین ترتیب جهان شانس ِ استفاده از توان فکری و عملی اکثریت بزرگی را از دست خواهد داد . شاید به همین دلیل ، عبدالبهاء به زیبایی ، اختصاص ثروت بیش اندازه به یک اقلیت و وجود اکثریت فقیر را ظلم و به بیراهه رفتن میداند ، وجود این گسست طبقاتی ، ظلمی است بر افراد درگیر آن ، و ظلمی است بزرگتر بر جهان ، زیرا فقر تنها موجب محرومیتهای مادی نیست ، کار فقر در همین مرحله تمام نمی شود ، با اندکی مسامحه می توان گفت ، ارتفاع فقر ، سقوط خصلت های متعالی را به دنبال خواهد داشت . انتظار ِ اندیشه پویا ، اخلاق و رفتار متعالی ، از شکم گرسنه چندان منطقی به نظر نمی رسد .

بررسی تاثیرات نیازهای انسان بر چگونگی رشد و شکوفایی آنها ، مورد تحقیقات بسیاری از محققین اجتماعی بوده ، در اینجا شاید لازم باشد برای نزدیکی بیشتر با اندیشه عبدالبهاء در این مورد ، نگاهی کوتاه داشته باشیم به یکی از تئوریهای رایج در این مورد . 

هِرم سلسله مراتب نیازهای مَزلو (۱۱) 

 ″ آبراهام مَزلو ″ در تئوری که در سال ۱۹۴۳ ارائه میکند ، می گوید :  « مردم میل ذاتی به خودشکوفایی دارند، یعنی تمام چیزی که می توانند باشند.  با این حال، برای رسیدن به این هدف نهایی، تعدادی نیاز اساسی دیگر باید برآورده شود ….. اگر برخی از مهمترین نیازهای ما برآورده نشود، ممکن است نتوانیم پیشرفت کنیم و نیازهای دیگر خود را برآورده سازیم .  

« مزلو » در نظریه اولیه خود ، پنج سطح برای این نیازها مطرح میکند که از نیازهای اولیه مثل ، غذا ، هوا ، لباس و مسکن شروع شده و به نیازهایی همچون ، احترام ، شخصیت و در نهایت ، به نیاز ِ « خود شکوفایی » ختم می شود . از نظر وی هنگامی که نیازهای سطح پایین برآورده شد، افراد انگیزه برای پرداختن به نیازهای سطوح دیگر را پیدا میکنند .

البته « مزلو » بعدها ، سه سطح دیگر به نظریه سلسله مراتب خود اضافه کرد . « نیازهای شناختی » که بر کسب دانش تمرکز دارد ، « نیازهای زیبایی شناختی » که بر مبنای لذت از اثرهای هنری و ادبیات ، شکل می گیرد و در نهایت ، « نیازهای متعالی » . « مزلو » معتقد بود که انسان ها در جستجوی معنا به فراتر از خود فیزیکی نگاه می کنند.  کمک به دیگران، تمرین معنویت و ارتباط با طبیعت چند راه برای رفع این نیاز است. مدل هرم « مزلو » می گوید ، هر مقدار به طرف نوک هرم نیازهای انسانی حرکت میکنیم ، نیازها به طور فزاینده ای روانی و اجتماعی می شوند. » (۱۲) 

توضیح این نکته ضروری است که ، استفاده از این نظریه روان شناختی در اینجا به معنی تائید و پذیرفتن تمام داده ها و نتیجه گیریهای آن نمی باشد . امروزه ایرادات و انتقاداتی به این نظریه وارد می شود که پرداختن به آنها موضوع این نوشتار نیست . اما این نظریه صرف نظر از جزئیات و اینکه ممکن است ترتیب این سلسله مراتب در همه انسانها یکسان نباشد و یا تاثیر پذیری ِ همه افراد از  فقر به یک اندازه نباشد ، یک دید کلی در مورد نیاز های انسان جهت حرکت در مسیر رشد و تکامل اجتماعی به ما می دهد .

این نظریه نشان میدهد که ، فقر و ناتوانی در تامین معیشت ، به دلیل اینکه با نیازهای اولیه و فیزیکی انسان در ارتباط است ، به خوبی میتواند جلوی پرداختن انسان به نیاز های اساسی دیگر همچون ، میل به نوع دوستی ، مشارکت اجتماعی ، قانون پذیری و صرف انرژی برای بهبود محیط زیست را بگیرد . این موضوع به ما در جهت فهم بیشتر ِ این جمله عبدالبهاء که سالها قبل از نظریه « سلسله مراتب نیازها » عنوان شده ، کمک بسیار خواهد کرد .

« امر تعدیل معیشت بسیار مهم است و تا این مسئله تحقّق نیابد سعادت برای عالم بشر ممکن نیست. » 

 ظرفیت های عملی ، فردی و جمعی

 یکی از شروط اصلی موفقیت و پیشرفت در جوامع مدرن ، کوشش برای بهره گیری از تمام ظرفیتهای فردی و جمعی افراد در جهت ایجاد ساختارهای مدرن ِ اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی است . در این جوامع ، افراد علاوه بر آنکه با پرداخت مالیات و عوارض ، به توسعه یافتگی و رفاه جامعه خود کمک میکنند ، همزمان تشویق می شوند که خارج از چارچوب یاد شده ، با شرکت در اقدامات خیرخواهانه در ارتقاع شرایط جامعه خود مشارکت داشته باشند .

در بررسی آثار عبدالبهاء توصیه به دو نوع روش عملی برای کنترل گسترش فقر و حذف آن ، قابل مشاهده است ، دو روشی که ممکن است از لحاظ نوع بهره گیری از عوامل ، متفاوت بوده ، ولی در واقع مکمل هم هستند . 

روش اول بر پایه طرح « تعدیل معیشت» که در سطور بالا مختصر به آن پرداخته شد قرار می گیرد . مکانیزم عملی در این روش ، بهره گیری از ظرفیتهای جمعی است که در آن دولت به عنوان نماینده جامعه با استفاده از ساختارهای حقوقی و اقتصادی همچون ، وضع قوانین مالیاتی ، صندوقهای حمایتی ، حق داشتن کار ، تعیین سطح دستمزدها ،  بیمه اجتماعی و درمانی ،  حقوق بازنشستگی و غیره … سیستم هایی برای جلوگیری از توزیع نا متوازن ثروت و امکان دسترسی ِ همه اقشار مردم به یک شرایط زیست حداقلی و معمول را تاسیس می کند ، هر چند ممکن است تعدادی مخالف چنین روشهایی باشند، ولی چون ، این اقدامات بر اساس تصمیم عمومی و قوانین انجام میشود ، ناچار به پذیرش هستند . 

روش دوم و مکمل ، بر مبنای تقویت و بهره گیری از توان تاثیر گذاری فرد در جامعه است ، تکیه بر نوعی انگیزه انسان دوستانه که بر مبنای زور ، اجبار و یا وضع قوانین ایجاد نمی شود . مدلی از رفتار اجتماعی که  برخاسته از خصلتهای روح انسانی است . به تعبیر « مزلو » پرورش و تقویت « نیازهای متعالی » در انسان ، برای در جستجوی معنا بودن و به فراتر از خود ِ فیزیکی نگاه کردن و اشتیاق ِ کمک به دیگران داشتن  . 

گسترش نوعی جهان بینی که افراد بر اساس آن تنها به خود فکر نمیکنند ، همچنان که امروز  خود را میبینند و برای بهتر شدن آن تلاش میکنند ، به امروز و فردای دیگران هم می اندیشند . سطحی از تعالی که افراد ، تعاون در بقاء را جایگزین تنازع در بقاء میکنند ، و حتی به مرحله ای فراتر وارد می شوند  که عبدالبهاء آن را « مواسات » می نامد . 

« مواسات » در فرهنگ های لغات اینچنین تعریف می شود :  غمخواری و یاریگری و مددکاری به مال ، برابر گردانیدن دیگری با خویش ، دیگری را در جان و مال ، چون خود شمردن .

عبدالبهاء خود ، « مواسات » را اینگونه معنی می کند :

« … مواسات اعظم از مساواتست و آن اینست که انسان خود را بر دیگری ترجیح ندهد بلکه جان و مال فدای دیگران کند ، امّا نه بعُنف و جبر که این قانون گردد و شخصی مجبور بر آن شود ، بلکه باید بصرافت طبع و طیب خاطر مال و جان فدای دیگران کند و بر فقرا انفاق نماید یعنی به آرزوی خویش …. » (۱۳) 

به نظر می رسد از نظر عبدالبهاء ، تفاوت « مواسات » با اقدامات خیرخواهانه دیگر ، رسیدن به همسان بودن است . مواسات ، فهم یگانگی انسان و اقدام در راستای این فهم است ، مواسات یک عمل خیرخواهانه برای راحتی وجدان نیست ، مواسات نه تحقیر ، بلکه هم تراز دانستن همنوعانی با خود است که در یک سیستم غلط گرفتار شده اند . مواسات یک کنش اجتماعی است که حاصل ِ درک ِ موقعیت و شرایط جامعه است ، انتخابی است آگاهانه از سر عشق و محبت ، قبول ِ از خود گذشتن برای اصلاح شرایط بد جامعه . پزشکی که سلامت بیمارانی را که نمیشناسد ، بر مال و جان خود مقدم میداند و بدون هیچ الزام قانونی و یا چشم داشتِ  مالی ، در مناطق دورافتاده با قبول ریسک خطر ، خدمت میکند .

در اجتماعی که دچار فقر و شکاف طبقاتی است ، مواسات بیشتر از یک انجام وظیفه ، یک  نگاه جمع گرایانه مبنی بر مسئول بودن  ، و رفتاری لازم در  زندگی اجتماعی می تواند باشد ، مواسات ،  بهره گیری از توانمندی افرادی است که درگیر نیازهای اولیه ، همچون تامین معیشت  نیستند ، این افراد میل به شکوفایی ِ خصلت های انسانی خود دارند . از نظر عبدالبهاء لازم است چنین خصلت هایی در افراد تقویت ، و تبدیل به یک هنجار اجتماعی قابل قبول برای اکثریت شده تا نقشی در ترمیم شکاف های جامعه داشته باشد .

بدین ترتیب باید گفت ، مواسات در کنار تعدیل معیشت ، علاوه بر کاربرد تکمیلی در جهت زدودن فقر و شکاف طبقاتی ، موجب رشد و تعالی خصلت های انسانی در هر دو گروه فقیر و برخوردار جامعه خواهد شد . مردمی که اسیر محدودیتهای ناشی از فقر بودند ، با رهایی از این بندها ، فرصت شکوفایی و تقویت خصلتهای انسانی خود را پیدا خواهند کرد و گروه برخوردار نیز ، با نقش آفرینی در چنین فرآیندی ،  پذیرفتن ِ نگاهی جمع گرایانه و احساس مسئولیت در قبال جامعه ، خصلتهای متعالی در آنها رشد کرده و موجب تسریع در شکل گرفتن صلح ، دوستی ، اتحاد و یکپارچگی جامعه خواهد شد .

در خاتمه باید اذعان شود ، آنچه در این نوشتار در خصوص « تعدیل معیشت » و « مواسات » گفته شد ، برداشتی محدود و حداقلی بوده که حاصل ِ تاملی کوتاه است . هر یک از مفاهیم فوق بررسی و واکاوی بیشتری را می طلبد که امید است در آینده انجام پذیرد .

 بر اساس این تامل کوتاه ، شاید بتوانیم اینچنین نتیجه گیری نماییم که ، اگر هدف ِ « تعدیل معیشت » را آنچنان که عبدالبهاء می گوید ، « جمیع از احتیاجات نجات یافته ،هرکس به مقدار ِ امکان و اقتضاء ، در رتبه و مکان راحت یابد » (۱۴) بدانیم ، ایجاد این شرایط و به دنبال آن ، بستر سازی برای ظهور و بروز ، توانمندیها و خصلتهای انسانی ِ مردم فقیر نگاه داشته شده  ، تنها با استفاده از ظرفیتهای عقلی ، روشهای علمی و بهره گیری از خصایص انسانی مبتنی بر یگانگی ،عشق و محبت می تواند محقق شود ، و جامعه انسانی را موفق به تصحیح مسیر و حرکت در جهت تامین رفاه ، رشد و سعادت خود نماید .

***********************************************************************************

یادداشتها :

  • ۱ – آدام اسمیت (Adam  Smith)۱۷۲۳ – ۱۷۹۰ – فیلسوف اسکاتلندی ، پدر اقتصاد مدرن  
  • ۲ – جان رالز (John Rawls) ۱۹۲۱ – ۲۰۰۲ ، فیلسوف سیاسی آمریکایی
  • ۳ – میلتون فریدمن (Milton Fridman) ۱۹۱۲ – ۲۰۰۶ – اقتصاددان بزرگ آمریکایی و برنده جایزه نوبل در اقتصاد 
  • ۴ – ( ۲ و ۳) ، برگرفته از سلسله درسهای مایکل سندل (michael J . Sandel) در دانشگاه هاروارد با عنوان« عدالت » ،  جلسه شانزدهم .
  • ۵ – خطابات عبدالبهاء ، جلد ۲ ص ۱۴۸ 
  • ۶ –  فرهنگ فارسی عمید 
  • ۷ –  پیام ملکوت ، اشراق خاوری ،  ص ۱۳۴-۱۳۵ 
  • ۸ – خطابات عبدالبهاء ، جلد ۱ ص۱۷۱ 
  • ۹ – مفاوضات ، عبدالبهاء ، ص ۱۹۲
  • ۱۰ – مفاوضات ، عبدالبهاء ،  ص۱۹۱
  • ۱۱ – « آبراهام مزلو » ، ( Abraham Maslow) ۱۹۰۸ – ۱۹۷۰ ، روانشناس آمریکایی
  • ۱۲ – برداشت از مقاله ، Maslow’s Hierarchy of Needs ( By : Kendra Cherry)
  • ۱۳ – مکاتیب عبدالبهاء ، جلد ۳ ص ۱۰۷ 
  • ۱۴ – خطابات عبدالبهاء ، جلد۱ ص۳۲

کتاب شناسی

  • – عبدالبهاء ، مجموعه خطابات حضرت عبدالبهاء – جلد اول – لانگنهاین ( آلمان ) لجنه ملی نشر آثار امری به لسانهای فارسی و عربی ۱۹۲۱  
  • – عبدالبهاء؛ مجموعۀ خطابات حضرت عبدالبهاء، جلد دوم؛ لانگنهاین (آلمان): لجنۀ ملی نشر آثار امری به لسان‌های فارسی و عربی؛ ۱۹۲۷ 
  • – عبدالبهاء ، مفاوضات – ناشر : مرات ۱۹۲۰م ، کتابخانه مراجعه و آثار بهائی
  • – اشراق خاوری ، عبدالحمید – پیام ملکوت ، کتابخانه مراجعه و آثار بهائی
  • – عبدالبهاء ، مکاتیب حضرت عبدالبهاء – جلد سوم – مصر ، ناشر : فرج الله زکی الکردی ۱۹۲۱ میلادی
  • Maslow’s Hierarchy of Needs –  By : Kendra Cherry
  •  Medically reviewed David Susman, PhD
  • Updated on August 14, 2022
0
  • الف- کشاورز

.دنکیم لاسرا و یسررب ار نآ یدوز هب ام میت .تسا هدش لاسرا امش هاگدید

ارسال دیدگاه

حد اکثر ۵۰۰ کلمه

26 دقیقه

مقالات اخیر