https://ganjepenhan.com/%d9%86%da%af%d8%a7%d9%87%db%8c-%d8%a8%d9%87-%d8%b1%d8%a7%d8%a8%d8%b7%d9%87-%d8%ac%d9%86%da%af-%d9%88-%d8%b7%d8%a8%db%8c%d8%b9%d8%aa-%d8%a7%d9%86%d8%b3%d8%a7%d9%86-%d8%a8%d8%a7-%d8%aa%d8%a7%d9%85%d9%84/

« … باز میبینی عالم انسان از کران تا به کران جنگ و نزاع است ، جنگ است بین ادیان ، جنگ است بین اقوام ، جنگ است بین اوطان ، جنگ است بین سروران …. » (۱) 

قسمت اعظم صفحات کتاب تاریخ ، داستان جنگها ، شکستها و پیروزیهای جنگجویان است .  پدیده جنگ چنان با تاریخ حیات اجتماعی بشر درهم آمیخته که  برای بسیاری تصور دنیای بدون جنگ ، تصوری خیالی و رویاگونه به حساب می آید . چنانچه فیلسوف عقل گرایی همچون « ایمانوئل کانت » با نگاهی بدبینانه به این درهم آمیختگی می گوید :

  «به نظر می‌رسد که جنگ در طبیعت انسان ریشه دوانده است، و حتی به عنوان چیزی نجیب تلقی می‌شود که انسان از عشق به شرافت، بدون انگیزه‌های خودخواهانه از آن الهام می‌گیرد.» (۲) 

از طرف دیگر ، جنگ یکی از شاخص ترین پدیده اجتماعی است که از نظر بسیاری از فیلسوفان ، دانشمندان و مردم ، همواره مورد نکوهش قرار گرفته و در بیشتر موارد به عنوان یک خطای راهبردی بشر تلقی شده .   « راسل » می گوید :

« جنگ ، حتی اگر از دریچه محدود منفعت شخصی هم بنگریم ، سراپا احمقانه به نظر می رسد . ویرانی ، بدبختی و مرگ را در کشور دیگران و سرزمین خود سبب شدن ، فقط از دیوانگان بر می آید . »  (۳ )  

 عبدالبهاء ، از نظریه پردازان صلح جهانی در مورد وحدت عقیده مخالفان جنگ می گوید  :

« … جمیع عقلا بشر جمیعاً متحد و متفق برآنند که جنگ سبب خرابی است و صلح سبب آبادی ، کل متفق اند که جنگ بنیان انسانی براندازد …. » ( ۴) 

 در هر کجای جهان که باشیم ، یا شاهد جنگی در قسمتی از این سیاره آبی هستیم و یا در درون این اتفاق قرار داریم .  شاید بعضی از ما در نقش یک جنگجو در طرف مهاجم و یا در قامت یک مدافع در طرف مقابل بوده و یا هستیم ، و اگر یکی از این دو نباشیم ، بی گمان ، بسیاری طعم تلخ اتفاقات حاصل از جنگ را در گذشته چشیده ایم و یا هراس و کابوس ِ رخ دادن آن دائما همراه ماست . در هر حالت ، با وجود اینکه از این اتفاق جز بوی نکبت و بدبختی ، رایحه ی دیگری به مشام نمی رسد ، ولی همچنان در جهان فعلی ابزاری است تعیین کننده در روابط و تعاملات کشورها ، و از نظر بسیاری کلید حل مشکلات جهان .  این تضاد بین اندیشه و عمل ، چند سوال اساسی و پیچیده را برای بشر  شکل داده است . سوالاتی همچون ، جنگ چیست ؟ چه چیز باعث جنگ می شود ؟   آیا وقوع جنگها اجتناب ناپذیر و یا لازم است ؟ آیا جنگ یک رفتار ناشی از طبیعت انسان است ؟ آیا می توان پایانی برای آن متصور شد ؟

جنگ

درگیری خصمانه و مسلحانه معمولاً آشکار و اعلام شده بین دولتها یا ملتها. (۵) 

« جنگ » را در دو معنی عام و خاص می توان در نظر گرفت . در معنی عام طیفی از درگیری که شامل ،   رویاروی فردی ، کلامی  ، تقابل در حوزه فکر و اندیشه ، تا نبرد با سلاح را در بر می گیرد ، و در حالت خاص   که در این نوشتار به آن خواهیم پرداخت ، نبرد و درگیری منجر به قتل ، کشتار و ویرانی در بین دو دولت ، پیروان دو دین ،  دو قوم و یا گروه های اجتماعی است که با یک سازماندهی ، برای وادار کردن یک طرف ، به تن دادن به خواسته های طرف مقابل انجام میپذیرد را ، جنگ می گوییم . بر مبنای این تعریف ، در این نوشته سعی میشود قسمتهایی از نظریات « عبدالبهاء » در خصوص جنگ ، در مفهوم خاص خود مورد بررسی قرار گیرد .

 با مطالعه آثار عبدالبهاء در موارد بسیاری با گفتارهایی اینگونه که :

« حرب ( جنگ ) هادم بنیان انسانی است و انسان بنیان الهی ، صلح حیات مجسم است و حرب ممات مصور . صلح روح الهی است ، جنگ نفثات شیطانی ، صلح نور آفاق است و جنگ ظلمت علی الاطلاق .» (۶) 

مواجه میشویم ، در این گفتارها  وی با تمام قوا به تقبیح جنگ و تشویق صلح می پردازد . بُعد مهمی از شخصیت فکری عبدالبهاء در قامت یک مصلح اجتماعی سعی در همگانی کردن تفکر صلح طلبی و نفرت از جنگ  در افکار و اندیشه ها و همچنین کوشش برای برپایی صلح عمومی در جهان دارد . اما ، آیا تحقق چنین خواسته ایی امکان پذیر است ؟ آیا این یک رویای دست نیافتنی نیست ؟ 

انسانهای زیادی را میتوان یافت که  کوشش برای ایجاد صلح جهانی را بیهوده و استقرار آن را ناممکن میدانند . دلیلشان نیز بسیار واضح و مشخص است ، وجود هزاران جنگ خونین در هزاران سال از تاریخ بشر . عبدالبهاء نیز به این قدمت حضور جنگ در تاریخ بشر اشاره میکند ،

« شش هزار سال است که اوقات را به جنگ و جدال گذراندیم » (۷)

 

برای اینکه بتوانیم درکی مختصر از امکان و یا عدم امکان ِ تحقق صلح در جهان امروز و فردا داشته باشیم ، توصیف جنگ و رابطه آن با انسان بسیار مهم مینماید زیرا نوع و چگونگی این رابطه میتواند در تعیین جایگاه و تاثیرگذاری جنگ در حیات بشری موثر باشد .

 در این نوشته سعی می شود ضمن آشنایی کلی با نظر بعضی از اندیشمندان و محققان علوم اجتماعی در مورد رابطه انسان و جنگ ، کنکاشی مختصر در مورد تعریفی که عبدالبهاء از نوع رابطه انسان و جنگ ارائه میکند ، صورت گیرد .   

 باید در نظر داشت ، آنچه در اینجا گفته میشود انطباق و یا مقایسه نظریات عبدالبهاء با دیگر محققان علوم اجتماعی در مورد جنگ نیست ، بلکه هدف ، آشنایی کلی با نظر بعضی از اندیشمندان عرصه علوم اجتماعی و تاملی بیشتر بر نظریات صلح محور ِ این اندیشمند ایرانی است .

نگاهی به دلائل ایجاد جنگ

در مورد دلائل وجود جنگ نظرات و تئوریهای متنوعی بیان میشود . در اینجا سعی می شود چکیده ای از دیدگاهای کلی در مورد دلائل ایجاد جنگ مرور شود . یک تعریف از جنگ می گوید ، جنگ یک پدیده فراگیر در جهان است ، جنگها صرفاً نشانه هایی از ماهییت جنگجویانه جهان ِ ما هستند ، جهان هر لحظه در حال تغییر است ، و تغییر حاصل جنگ بین عناصر و موجودات . بر این اساس گروهی معتقدند که جنگ یک رویداد ضروری و اجتناب ناپذیر است و انسان هرگز نمیتواند از آن فارغ شود .

 در شکل ضعیف‌تری از جبرگرایی، نظریه‌پردازان ادعا می‌کنند که انسان محصول محیط خود است، به هر صورت که تعریف شده باشد ، اما او همچنین دارای قدرت تغییر آن محیط است. 

برخی دیگر که بر آزادی انتخاب انسان تأکید می کنند، ادعا می کنند که جنگ محصول انتخاب اوست و از این رو انسان خود مسئول ایجاد جنگ است .  بنابراین، کسانی که بر جنگ به عنوان محصول انتخاب‌های انسان تأکید می‌کنند، ماهیت سیاسی و اخلاقی او را نشان میدهند . یعنی انسان در چگونگی رفتار خود دارای اختیار است ، پس نوع اخلاق و سیاست حاکم بر رفتار انسان در ایجاد و یا عدم ایجاد جنگ موثر است .

« افلاطون » استدلال می‌کند

«جنگ‌ها و انقلاب‌ها و نبردها صرفاً و صرفاً ناشی از خود انسان و خواسته‌های آن است»

.  یعنی غریزه انسان گاهی یا دائماً بر قوه استدلال او غالب می شود که نتیجه آن انحطاط اخلاقی و سیاسی است. 

بصورت کلی برای دلائل ایجاد جنگ ، سه گروه از علتها را می توان شناسایی کرد: بیولوژیکی، فرهنگی و عقلی.    (۸) 

دلیل بیولوژیکی : برخی ادعا می کنند که جنگ محصول زیست شناسی موروثی انسان است، نظریه های نمونه ، شامل آنهایی است که ادعا می‌کنند انسان به طور طبیعی تهاجمی یا طبیعتاً سرزمینی است. یعنی قبول ِ تکامل ژنتیکی برای توضیح وقوع خشونت و جنگ .

دلیل فرهنگی  : فرهنگ گرایان با رد ِ جبر زیست شناختی به دنبال توضیح علت جنگ بر اساس نهادهای فرهنگی خاص هستند.   طرفداران این نظریه ادعا می کنند که جنگ صرفاً محصول فرهنگ یا جامعه انسان است و نظرات مختلفی در مورد ماهیت یا امکان تغییر فرهنگی ارائه میکنند . 

دلیل عقلی :   عقل گرایان ، کسانی هستند که بر کارآمدی عقل انسان در امور انسانی تأکید می کنند و بر این اساس جنگ را محصول عقل یا فقدان آن اعلام می کنند. ( تفکراتی جنگ را دارای مزایایی برای انسان میدانند ، به همین دلیل از نظر آنها، جنگ یک رفتار عاقلانه به حساب می آید ) … از نظر عقلگرایان، عقل ابزاری برای عبور از تفاوت‌های نسبی فرهنگی و تضاد منافع بین انسانها است . به این دلیل ، ترک آن ( عقل ) علت اصلی جنگ است .     

بر مبنای دلیل بیولوژیکی کنشهای انسانی ، تعدادی از محققان ، بر سلطه غرایز بر رفتارهای آدمی تاکید دارند ، « جرمی بنتام » ( ۹)  در مورد تسلط غرایز بر رفتار انسان ، معتقد است ، دو غریزه « درد و لذت » انسان ها را هدایت میکنند .

 « توماس هابز » در این مورد می نویسد :  «اگر هر دو نفر آرزوی یک چیز داشته باشند، اما هر دو نمی توانند از آن لذت ببرند ، دشمن هم می شوند.  و در راه رسیدن به نتیجه ، آنها تلاش می کنند تا یکدیگر را نابود کنند یا تحت سلطه خود درآورند». (۱۰ ) 

و یا « زیگموند فروید » جنگ را به عنوان واکنش حاصل از دو غریزه قدرتمند به نام‌های اروس (Eros  انگیزه خلاق و متحد کننده ) و تاناتوس (Thanatos  غریزه مرگ و نشان دهنده طبیعت تهاجمی )  نشان می‌دهد.  تئوری غریزه فروید ، اجتناب ناپذیری جنگ را زمانی بیان می کند که تاناتوس و اروس از طریق یک هدف بزرگ با هم متحد شوند.  انگیزه های غریزی ترکیبی اروس و تاناتوس اغلب ماهیت مخربی دارند زیرا کور و مقاومت ناپذیر هستند.   ( ۱۱) 

 «  فروید ، علیرغم بدبینی خود نسبت به ماهیت انسان و جنگ، خوش بینی به صلح را یک ضرورت اخلاقی می داند.  اعتراض او به جنگ و ویرانی های آن به وضوح مشهود است.» ( ۱۲) 

با وجود همه این دلایل ، گروهی دیگر از محققین معتقدند که جنگ جزء ذات و طبیعت انسان نیست . 

 به گفته « برایان فرگوسن» ، ما نباید این موضوع را بدیهی بدانیم که نمی توانیم کاری برای جلوگیری از جنگ انجام دهیم، زیرا این بخشی از طبیعت ما نیست.

فرگوسن بیان می‌کند که ، هنگام بررسی این مفهوم که آیا مردم مستعد خشونت جمعی هستند یا نه، کلمه « جمعی » کلیدی است ، از این نظر که مردم مدت‌ها به دلایل شخصی جنگیده‌اند و کشته شده‌اند، «اما قتل ، جنگ نیست».

جنگ ها مستلزم ایجاد گروه هایی است که برای کشتن اعضای گروه های دیگر ، سازماندهی شده اند

شایان ذکر است، در ژاپن، نه تنها جنگ ناشناخته بود، بلکه مرگ‌های خشونت‌آمیز به هر دلیلی در میان گروه‌های شکارچی-گردآورنده که در تمام تاریخ اولیه بشر در آنجا زندگی می‌کردند، از سیزده هزار سال  تا سال هشتصد ِ قبل از میلاد، نادر بود.

«فرگوسن» نتیجه گیری میکند : «جنگ فقط یک اختراع است ، نه یک ضرورت بیولوژیکی». (۱۳ )

بر مبنای تئوریهای مشابه نظرات « فرگوسن » رواج و گسترش جنگ با وقوع « انقلاب کشاورزی » که در حدود ده الی پانزده هزار سال پیش رخ داده و طی آن انسانها از حالت پراکندگی در قالب گروههای شکارچی ، به وضعیت ثابت و ماندگار کشت زمین و پرورش حیوانات رسیدند ، ارتباط مستقیم دارد . زیرا انسان ها با آغاز انقلاب کشاورزی و پر رنگ شدن مسئله مالکیت زمین و منابع ، برای حفظ و یا توسعه منابع غذایی و یا سرزمینی خود ، به جنگ و سلطه بر دیگران روی می آوردند .

 در این میان ، گروهی از  مروجان نظریه غریزی بودن جنگ ، عامدانه و سودجویانه به گسترش باور ِ غیر قابل اجتناب بودن جنگ دامن میزنند و از جنگ برای رسیدن به اهدافی همچون ، ساختن هویت ملی ، گسترش سرزمین ، بدست آوردن ثروت ، شکوه و افتخار برای خود و یا گسترش نوعی تفکر مبتنی بر قوانین تنازع بقاء یا « دارونیسم اجتماعی » برای توانمند سازی خود و حذف گروههای ضعیف تر استفاده میکنند . نمونه عینی ، نسل کشی انسانهایی در خلال جنگ جهانی دوم ، که از نظر یک نوع تفکر فاشیستی ، گروهی از انسانها از نژاد پست بودند و حذف آنها سبب تقویت  نژاد برتر انسان می شد. « راسل » در نقد این نوع نگاه میگوید : هستند کسانی که میگویند : « جنگ جزء طبیعت انسان است ، و طبیعت انسان تغییر پذیر نیست . اگر جنگ خِتام نوع بشر را متضمن است ، آه و افسوس که از این سرشت مختوم گریزی نیست » اینگونه اظهارها از جانب کسانی شنیده میشود که آه و افسوسشان تزویر و ریایی بیش نیست . (۱۴) 

به نظر می رسد ، نگاه ابزاری به جنگ برای بدست آوردن ِ سهم بیشتری از کیک ِ منابع جهان ، در دوران عبدالبهاء ، نگاهی غالب در بیشتر کشورها بوده ، زیرا عبدالبهاء در یک سخنرانی با نگاهی انتقادی ، در مورد استفاده از جنگ برای ساختن یک هویت ملی و یا اثبات شکوه و عظمت برای یک کشور ، میگوید : « شما می دانید که امر صلح ِ اکبر ( صلح عمومی ) ، امر عظیمی است و جمیع قوای آفاق امروز ضد استقرار این امر ، این ملل چنان گمان می کنند که حرب سبب سرور است و چنان گمان می کنند که تفرقه سبب عزت است . به گمان این که ، اگر ملتی بر ملتی هجوم آرد و فتح و فتوحی نماید و مملکت و دولتی مغلوب کند ، این سبب ترقی آن ملت و دولت است . » ( ۱۵) 

عبدالبهاء و دلائل جنگ 

 عبدالبهاء در آثار خود به هر سه دلیل ایجاد جنگ یعنی ، « بیولوژیکی » ،« فرهنگی » و « عقلی » اشاره میکند. در مورد دلیل بیولوژیکی ،  عبدالبهاء به صورت واضحی وجود این توان بالقوه غرایز برای فرماندهی انسان را تایید میکند . وی وجوه مشترک بین انسان و طبیعت را در حد اعلاء دانسته و اشتراکات زیادی بین این دو قائل است . از نظر وی انسان در ترکیب و شکل کلی همانند دیگر موجودات و رابطه ای همانند آنها با طبیعت دارد . چنانچه می گوید : انسان بصورت ، ( ترکیب ظاهری و عمومی ) حیوان است (۱۶ ) . ( کلمه « حیوان » در این جمله در نقش یک صفت منفی عمل نمی کند ، بلکه ، به خصوصیات و مشخصات ِ بر گرفته از طبیعت اشاره دارد ). 

 بر این مبنا ، عبدالبهاء تاثیر سلطه طبیعت بر رفتار آدمی را نه تنها نفی نمیکند ، بلکه خود بر این تاثیر پذیری انسان از طبیعت تاکید دارد ، در این خصوص وی می نویسد :

« در عالم طبیعت قوه اعظم تنازع در بقاء است ، و این منازعه در بقاء ، مبدا و منشا جمیع مشکلها و سبب جنگ و جدال و عداوت و بغضاء بین جمیع بشر است .» ( ۱۷) 

عبدالبهاء با در نظر گرفتن شرایط طبیعی انسانها ، دو عامل دیگر که میتوانند در برپایی جنگ موثر باشند را ، بهره گیری کم از عقل و گسترش فرهنگ متعصبانه در بین انسانها می داند . مثلا ، وی  « تعصب » ، در انواع مختلف را که برخاسته از فرهنگ منجمد ، سکونت طلب و خود محور هستند و اصولاً از سیستم تربیتی غلط بر مبنای « تقلید » و عدم بهره گیری از « تعقل و اندیشیدن »  نشأت می گیرند را ،  از  عوامل مهم آغاز جنگ میداند ، زیرا تعصب در اندیشه و رواج ِفرهنگ ِ غلط ِ تقلید ، از وزن عقل در تصمیمات آدمی کاسته و به وزن و تاثیر گذاری غریزه اضافه میکند ، و بدین صورت سبب اتخاذ روشهای غیر عقلانی همچون جنگ توسط انسان میشود . در مورد میزان تاثیر گذاری تعصب در ایجاد جنگ ، وی بارها و به صراحت می گوید :

« در هر زمانی در اقلیمی جنگ بود و این جنگ یا منبعث از تعصب دینی بود و یا منبعث از تعصب جنسی و یا منبعث از تعصب سیاسی و یا منبعث از تعصب وطنی.» (۱۸) 

اگر عقل را توانایی تفکر هوشمندانه و درک موضوعات پیچیده و بهره گیری از این فهم برای تضمین انتخابهای درست در آینده بدانیم ، عبدالبهاء ، جنگ را حاصل بکار نگرفتن این نیروی انحصاری انسان میداند . جنگها و درگیریهای خونین که بر مبنای پیروی صرف از غریزه منفعت طلبی و زیاده خواهی انسانها و بیشتر بر اساس منافع محدود و خودخواهانه ، بدون در نظر داشتن دیگر انسانها اتفاق می افتد ، از نظر عبدالبهاء ، رفتاری غیر عقلانی محسوب میشود . از نظر وی عقل ، یا تفکر هوشمندانه در هیچ زمانی اجازه انتخاب چنین مسیری را نخواهد داد.

« … چگونه جائز است که ما مثل درنده ها باشیم ، مثل این گرگها یکدیگر را بدریم …. آیا این سزاوار عالم انسانی است . اگر حیوان درندگی نماید به جهت طعمه است ، عقل ندارد که فرق بگذارد میان ظلم و عدل …. حال آیا سزاوار است که چنین وجود شریف ، یعنی انسان که از عقل سلیم مستفیض است ، با چنین افکار عالیه ….. باز داخل میدان جنگ شده ، خون یکدیگر را بریزند . » (۱۹ ) 

اگر بخواهیم یک جمع بندی مختصر از نظرات عبدالبهاء در مورد دلائل بوجود آمدن جنگ داشته باشیم ، باید بگوییم که از نظر وی مهمترین عامل ایجاد جنگها در بین بشر ، پیروی محض از غرائز طبیعی همچون جدال برای حفظ بقا است .

 بی شک کوشش برای حفظ بقاء ، مهمترین غریزه طبیعی است که در تمام موجودات زنده اعم از گیاهان و جانوران وجود داشته و یکی از لوازم اصلی تکامل موجودات جهان است . اما از نظر عبدالبهاء آنچه برای حیات دیگر موجودات لازم و کافی است نه تنها برای انسان کافی نیست ، بلکه به دلیل ویژگیهای خاص انسان ، بسنده کردن به پیروی از غرایز ، همچون ترمزی در مسیر رشد انسان عمل کرده و حتی می تواند موجب نابودی آن شود . از دیدگاه عبدالبهاء بشر برای استمرار حیات اجتماعی و رشد و ترقی به چیزهایی بیش از غریزه نیاز دارد . بر این اساس از نظر وی حرکت به سوی رشد و کمال از طریق راهبری ِ غرايز امکان پذیر نیست . بصورت کلی وی یک رابطه معکوس بین « غریزه » و « عقل » را نشان میدهد ، که کم شدن نقش هر یک به معنی افزایش تاثیرگذاری دیگری است .

« …  پس تا مقتضای طبیعت بین بشر حکمران است ، فلاح و نجاح محال ، زیرا فلاح و نجاح عالم انسانی به فضائل و خصائلی است که زینت حقیقت انسان است ، و آن مخالف مقتضای طبیعت است ..» (۲۰)

از نظر عبدالبهاء رمز موفقیت انسان در این جهان ، تقویت ِ خصوصیات خاص انسان است که در ذات او نهفته ، ولی بنا بر دلائل متعدد بصورت کامل مورد بهره برداری قرار نگرفته ، و این یکی از مهم ترین دلائل کور ماندن ِ کلاف سر در گم ِ رابطه جنگ و انسان به شمار می آید . 

آنچه گفته شد ، مختصری در مورد دلائل ایجاد جنگ در جوامع انسانی از نظر بعضی از محققین علوم اجتماعی و نظریات عبدالبهاء بود . البته عبدالبهاء برای پایان دادن به جنگها ، راهکارهایی نیز ارائه کرده که بررسی آن راهکارهای ارائه شده را میتوان در نوشتار دیگری پی گرفت .

«….  چو خوش بود اگر این ابرهای سیاه از افق عالم متلاشی میشد و نور حقیقت می درخشید . غبار حرب و قتال می نشست و نسیم عنایت از مَهَب صلح و سلام می وزید . » (۲۱) 

**********************************************************************************

یادداشتها :

  • ۱- منتخباتی از مکاتیب ، جلد ۱ ، ص ۲۶۵
  • ۲ –  The Philosophy of War ( در این نوشتار از این مقاله بصورت کلی استفاده شده )
  • ۳ – آینده بشر ، ص۴۲
  • ۴- خطابات عبدالبهاء ، جلد ۲ ص۹۹
  • ۵ – Merriam-Webster Dictionary
  • ۶ – من مکاتیب عبدالبهاء ، شماره ۱ ص ۱۵۵
  • ۷ – خطابات عبدالبهاء ، جلد ۲ ، ص ۸
  •  )The Philosophy of War  -۸
  • ۹ – جرمی بنتام ،(Jeremy Bentham  ) ( ۱۷۴۸ – ۱۸۳۲ ) فیلسوف و حقوقدان انگلیسی ، بنیانگذار مکتب « سودمند گرایی» مدرن .
  • ۱۰ –  توماس هابز (Thomas Hobbes  ) ( ۱۵۸۸ – ۱۶۷۹ ) از فیلسوفان سیاسی انگلستان – ص ۲ مقاله Is War Primarily the Product of ‘Human Nature’?
  • ۱۱- intricate link between war and human nature ص۴۰
  • ۱۲- منبع بالا
  • ۱۳- war may not be an essential part of human nature. ص۴ ( « برایان فرگوسن » جامعه شناس و استاد انسان‌شناسی و مطالعات جهانی شهری/سیستم‌های شهری در دانشگاه راتگرز و مدیر موسسه بین‌المللی صلح )
  • ۱۴ – آینده بشر ، ص۴۲
  • ۱۵ –  خطابات عبدالبهاء ، جلد ۲ ص۹۹
  • ۱۶ – خطابات عبدالبهاء ، جلد ۱ ، ص۴۴ / 
  • ۱۷ –  من مکاتیب عبدالبهاء ، شماره ۱ ص ۲۲۲
  • ۱۸ – منتخباتی از مکاتیب عبدالبهاء ، جلد ۱ ص ۲۸۹
  • ۱۹ – خطابات عبدالبهاء ، جلد ۲ ، ص ۲۷۳
  • ۲۰ – من مکاتیب عبدالبهاء ، شماره ۱ ، ص ۲۲۲
  • ۲۱ – منتخباتی از مکاتیب عبدالبهاء ، جلد ۱ ص ۲۶۵

کتابشناسی :

  •  عبدالبهاء / منتخباتی از مکاتیب ، جلد ۱     ناشر : Bahai Publishing Trust  – Wilmette . illinois 1979
  • راسل ، برتراند / آینده بشر  – نسخه pdf ص ۴۲ – مترجم : محمود منصور – انتشارات اندیشه ۱۳۴۳ ه ش . ایران
  • – عبدالبهاء / خطابات عبدالبهاء جلد ۲      ناشر : لانگنهاین آلمان ۱۹۲۷ م
  • – عبدالبهاء / من مکاتیب عبدالبهاء ، شماره ۱      ناشر :  دارالنشر البهائیه فی البرازیل  ،  بی تاریخ
  • عبدالبهاء / خطابات عبدالبهاء جلد ۱ ، ناشر : لانگنهاین آلمان ۱۹۲۱ م
  • Claus  Patricia / War May Not Be an Essential Part of Human Nature – December 4, 2022 – FACEBOOK TWITTER WHATSAPP
  • Haokip  S. Nengneithem / Intricate Link between War and Human Nature
  • –  Moseley Alexander/ The Philosophy of War – Internet Encyclopedia of Philosophy –
  •  Email: alexandermoseley@icloud.com – United Kingdom
  • –  Finucane   Matt /  Is War Primarily the Product of ‘Human Nature’?
0
  • صالح پویا

.دنکیم لاسرا و یسررب ار نآ یدوز هب ام میت .تسا هدش لاسرا امش هاگدید

ارسال دیدگاه

حد اکثر ۵۰۰ کلمه

26 دقیقه

مقالات اخیر

فیلم های اخیر