https://ganjepenhan.com/%d9%85%d9%86%d8%8c-%d9%85%d8%a7-%d9%88-%d8%af%db%8c%da%af%d8%b1%d8%a7%d9%86/

خود پسندی ، خودخواهی ، غرور ، تکبر ، واژگانی هستند که عموما برای نوعی ارزیابی از رفتار دیگران از آنها استفاده میکنیم . این واژه ها به نوعی توصیف کننده چگونگی ، مدل رابطه و تعامل افراد با دیگران است .

از آنجاییکه که در گذشته در بیشتر جوامع ، معمولاً نوع رفتار افراد بر مبنای روش « جمع گرایی » سنجیده میشد ، هرگونه رفتاری که در آن افراد بدون در نظر گرفتن این اصل ، جهت تحقق منافع خود انجام میداند به عنوان رفتاری غیر متعارف و نکوهیده تلقی میشد . به همین دلیل در آثار گذشتگان واژگانی همچون خودپسندی و یا  خودخواهی بار منفی بسیار زیادی داشتند . 

 با توجه به اینکه معنای لغات و واژه ها در طول زمان میتواند دستخوش تغییرات شوند ، این امکان وجود دارد که ، آنچه امروزه از شنیدن این واژه ها به ذهن متبادر میشود با گذشته متفاوت باشد . امروزه مفاهیمی همچون « خودخواهی » و یا « خود پسندی »  به دلیل معانی جدیدی که از آنها ارائه شده ، از نظر گروهی از مردم ، روانشناسان و یا محققان علوم اجتماعی مطلقا صفت منفی محسوب نمی شوند ، آنها می توانند به مدل های خوب ، خنثی و بد تقسیم شوند ، از نظر آنها ، تمام خودخواهی ها لزوماً  بد نیستند ، گاهی خودپسندی و خودخواهی با تعبیر خود را دوست داشتن ، برای خود ارزش قائل شدن ، می تواند محرک ِ تلاش برای تحقق اهداف فردی شده و به نوعی صفت مثبت تلقی  شوند ، و بر اساس این خصوصیات ، فراگیر شدن این صفات در نهایت می تواند به نفع جامعه باشد . همچنانکه « نوع دوستی » از نظر بعضی از محققین ، لزوماً یک رفتار اجتماعی مثبت ارزیابی نمی شود و می تواند طبعات منفی برای فرد و جامعه داشته باشد ، و یا در بهترین حالت می تواند نوعی رفتار « خودخواهانه سالم » باشد . به همین دلیل امروز ، شاید با توجه به برداشت های متفاوت و تعاریف گوناگون ، وقتی با مفاهیمی همچون خودپسندی ، خودخواهی و یا نوعدوستی مواجه میشویم ، نخست لازم است نوع برداشت خود از این مفاهیم را مشخص کرده و با توجه به تعریفی که از آن داریم  به بررسی این موضوع بپردازیم .

  لازم به ذکر است ، هدف از مقدمه ارائه شده  ، گشودن باب  مباحث روانشناسی در مورد جنبه های مثبت و یا منفی و یا تعاریف و معانی گوناگون صفاتی همچون « خودپسندی » و « خودخواهی » ، چگونگی تاثیرات عوامل بیولوژیکی و یا اجتماعی در شکل گیری آنها نیست ،چه که این امر علاوه بر آنکه سازوکارهای خاص خود را میطبد ، می تواند ما را از هدف این مقاله ، یعنی بررسی آرا و نظریات عبدالبهاء دور نماید . مقدمه کوتاه ارائه شده به این دلیل بوده که قبل از پرداختن به نظرات عبدالبهاء در مورد صفات « انانیت و خودپسندی » منظور نظر خود را با توجه به تعاریف عبدالبهاء از آنها ، مشخص نماییم .   

در این نوشته ، وقتی از « خود پسندی » و یا « خودخواهی » صحبت میکنیم ، پرداختن به نوعی برداشت مثبت از این احساس ، با شاخص هایی همچون ، خود را دوست داشتن و برای خود ارزش قائل شدن نیست ، بلکه «خودپسندی» بر مبنای برداشتی که از نظریات عبدالبهاء می شود ، نوعی ویژگی اخلاقی و رفتاری است که مدل و چگونگی تعامل فرد با فرد و یا فرد و جامعه را مشخص میکند ، یعنی نوعی توجه افراطی تنها به خود  ، خود را برتر از دیگران پنداشتن ، عدم تعامل با دیگران بر مبنای برابری ، کم اهمیت و یا بی ارزش دانستن افکار ، اندیشه و رفتار دیگران است .

 . بر مبنای این تعریف ، منظور از خودپسندی نوعی امتیاز ویژه برای خود قائل شدن ، و باور به این امتیاز ویژه را مبنای عمل و رفتار خود قرار دادن است که از نظر عبدالبهاء مُخل تعاملات اجتماعی ، باعث ایجاد اختلافات ، توجیه ظلم و سد راه رشد و کمال خواهد شد . با توجه به چنین مقصود از خود پسندی ، در این نوشتار سعی می شود ، بصورت مختصر تاثیرات آن بر تعاملات اجتماعی مورد تامل قرار گیرد.

 خودپسندی و انانیت

 هر نوع اندیشه ، باور و عملی که در صحنه جامعه با کشیدن خط فاصل ، به پیوندهای جامعه در مقیاس فردی و اجتماعی آسیب برساند ، از نظر عبدالبهاء قابل قبول نیست . آثار کلامی و نوشتاری عبدالبهاء نشان دهنده این نکته است که وی همیشه در صدد ایجاد یک پیوند موثر و کاربردی بین فرد و جامعه ، و در مقیاس کلان تر ، در سطح جهانی است . اصولًا از نظر وی ،

«  …. امتیاز انسان به این است که سبب راحت و آسایش دیگران گردد . » (۱)

این نوع رفتار اجتماعی ، یعنی تنها خود را ندیدن ، برای رفاه و آسایش دیگران کوشش کردن  ، از نظر عبدالبهاء ، دلیل برتری انسان نسبت به دیگر موجودات است .او معتقد است ،  توانایی رها شدن از قید و بندهای طبیعت ، یعنی غریزه های نامطلوبی که انسان را به سوی خودپرستی و تنها به خود اندیشیدن هدایت میکند از ویژگیهای خاص انسان است. بر همین منوال می توان گفت ، عدم چنین جهت گیریهای رفتاری از نظر وی ، نوعی تنزل از توانمندیهای انسانی و اسیر شدن در بند غرائز و فرمانهایی همچون تنازع بقاء است که بر مبنای ذات طبیعت صادر می شود . عبدالبهاء در این خصوص متذکر می شود که :

«… در عالم طبیعت ظلم و خودپسندی و آرزوی غلبه و تعدی بر حقوق سائرین و صفات غیر ممدوحه که از رذائل عالم حیوانی است موجود ، پس تا مقتضای طبیعت بین بشر حکمران است ، فلاح و نجاح محال …. »  (۲) 

در این گفتار عبدالبهاء وجود و سیطره غرایزی همچون خودپسندی بر رفتارهای انسانی را مانعی برای رسیدن انسان به مقصود و هدف زندگی می داند .اگر این نوع نگاه را مبنا قرار دهیم ، شاید بتوانیم بگوییم که دلیل موضع گیری سخت عبدالبهاء در مقابله با احساس خودپسندانه چیست ، آنجا که می گوید ،

« انانیَّت و خودپسندی سبب جمیع اختلافات است . هیچ آفتی در عالم وجود ، مثل خود پسندی نیست . » (۳) 

« خود پسندی » و « انانیت » در فرهنگهای لغات فارسی می تواند معانی نزدیک به هم داشته باشند ، چنانچه خودپسندی به معانی همچون تکبر ، غرور و خودستایی تعریف شده و انانیت را ، خودبینی ، خودپسندی ، غرور و نسبت دادن هر چیزی را به شخص خود و همه چیز را از خود دانستن ، معنی کرده اند . 

عبدالبهاء در یک سخنرانی ، به تعریفی از خوپسندی پرداخته ، نقش و چگونگی تاثیر مخرب آن را بروی افراد و جامعه تشریح می کند . در این توضیحات تاثیرات خودپسندی فراتر از آنچه که در ظاهر به نظر می رسد نشان داده می شود . وی در تعریف خودپسندی میگوید : 

« …  و آن این است که انسان دیگران را نپسندد و خود را بپسندد. خود پسندی عُجب می آورد ، تکبّر می آورد ، و غفلت می آورد. هر بلائی که در عالم وجود حاصل میشود چون درست تحرّی بکنید از خود پسندی است.» (۴) 

  تعریفی که عبدالبهاء در این جمله از احساس ِ خودپسندی ارائه میکند ، شاید در نگاه اول ، برجسته کردن بیش از حد یک احساس فردی به نظر بیاید و به این نتیجه برسیم که یک احساس فردی نمی تواند تاثیر گذاری اینچنین شگرف در جهان داشته باشد . اما تامل بیشتر ، نشان می دهد که عبدالبهاء ، به دلیل نتایج عملی حاصل از این احساس ، تاثیرگذاری آن را محدود به افراد و یا یک محیط کوچک نمی داند . عبدالبهاء آن را مخرب ترین آفت دنیا میداند ، قوی ترین مایه تباهی ، زیان و فساد .

با توجه به تاکیدی که عبدالبهاء در مورد میزان تاثیرات مخرب خودپسندی در این گفتار دارد ، به نظر می رسد ، وجود احساساتی همچون خودپسندی و خود را برتر از دیگران دیدن در حوزه های رابطه فرد با فرد ،  موجب اختلال در این روابط و سبب افتراق و جدایی افراد از همدیگر خواهد شد . این اتفاق به نوبه خود تشکیل جوامع ای منسجم را با مشکل روبرو خواهد کرد .  در حوزه روابط جوامع با همدیگر ، میتواند مسبب اختلافات ، جنگ و مانعی بزرگ برای تبلور صلح و اتحاد جهانی باشد . زیرا وقتی یک فرد و یا یک جامعه ، افکار ، آرا و رفتار ِ افراد و جوامع موجود دیگر را دارای ارزشمندی ندانسته ، افکار و اعمال خود را برتر و بالاتر بپندارد ، راه های تعامل و همیاری که غالبا حاصل ِ باور به حقوق یکسان است ، بین آنها بسته شده و تنها راه حذف و یا نادیده گرفتن همدیگر باقی خواهد ماند . و به بیانی که عبدالبهاء می گوید ، خودپسندی و انانیت ، همچون حجاب و مانع  ، خط انفصالی بین حاملان خود و دیگران ایجاد کرده ، تعاملات و روابط اجتماعی آنها را از بین برده و نقشی همچون گوشه نشینانی که مشارکتی در ساختن جامعه ندارند برایشان تعریف میکند .

« هیچ حجابی اعظم از انانیت نیست و هر چند آن حجاب رقیق باشد ، عاقبت انسان را به کُلی مُحتجب و از فیض ابدی بی نصیب نماید .»  (۵) 

 تنها برای خود خواستن ، حاصل خودپسندی

خودپسندی و خود خواهی ممکن است در فرهنگهای لغات معانی نزدیک به هم داشته باشند ، ولی با اندکی تعمق ، شاید بتوان گفت ، رفتارهای خودخواهانه که در آن یک فرد و یا اجتماع ، تمام چیزهای خوب و مفید را برای خود میخواهد و جهت تحقق اهداف خود ، افراد دیگر و یا جوامع غیر خود را در نظر نمی گیرد ، حاصل احساس و نگرش خودپسندی و خود را برتر از دیگران دیدن است . همچنانکه عبدالبهاء محصول و نتیجه خوپسندی را ، عُجب ، تکبر و غفلت می داند .

  احساس خودپسندی نیاز به بستری اجتماعی برای تحقق خواسته های خود دارد . کوشش برای عملی کردن احساس خودپسندی می تواند منجر به شکل گیری رفتار های  «خودخواهانه » در مبتلایان به آن گردد .    رفتار خود خواهانه را می توان شیوه عملی حاصل از خودپسندی دانست ، هر چند در بسیاری از موارد مترادف و یا هم معنی با خود پسندی در نظر گرفته میشود .

 رفتار خودخواهانه حاصل از حس خودپسندی به معنی عدم دیدن ِ دیگران ، و تلاش عملی برای کسب حداکثری لذت و سود تنها برای خود ، تنها در قالب روابط فردی مطرح نیست ،  جوامع و کشورها هم می توانند این حس را به نمایش بگذارند . وقتی کشوری بدون در نظر گرفتن حق و سهم دیگر کشورها ، اقدام به بهره برداری یکطرفه از منابع طبیعی یک منطقه به منظور کسب سود بیشتر برای خود میکند ، نشانه های رفتارهای خودخواهانه در مقیاس جهانی را به نمایش میگذارد . شاید بتوان گفت ، خودپسندی و رفتارهای خودخواهانه حاصل از آن ، با چنین ویژگی هایی ، تماماً در مقابل « نوع دوستی » قرار میگیرند .

تغییر در معانی

احساس خودپسندی و خود برتربینی ، بر اساس آنچه عبدالبهاء به آن معتقد است ، می تواند با تغییر معانی، رفتار و اعمال ناشی از ظلم و بی عدالتی را توجیه و یا تطهیر نماید.

« … این از نفس امّاره است که هر چیزی را به نظر انسان بد می نمایاند بغیر از نفس خود ِ انسان ، و به این واسطه او را در چاه عمیق ظَلماء ( تاریکی ) که ته ندارد می اندازد . هر ساعتی ، یک ظلمی را به نظر انسان عدل می نمایاند ، یک ذلّت محض را شرف کبری ابراز میکند ، یک مصیبت عظمائی را آسایش بی منتهیٰ جلوه می دهد ، و چون خوب تحقیق می کنیم می بینیم این بئر ( چاه ) ظلماء خود پسندی است . زیرا انسان اطوار و رفتار و اقوال دیگران را نمی پسندد. » (۶) 

 خودپسندی وقتی در قالب رفتارهای فردی متجلی میشود ، به آسانی میتواند هر نوع عملی که منجر به بدست آوردن خوشحالی و یا کسب موقعیت مادی برای خود شود را به قیمت دریغ این فواید از دیگران توجیه ، و خود را لایق آن بداند ، و این را عین عدالت در نظر بگیرد .

در سطحی کلان تر ، وقتی سیاستهای یک کشور ، منابع طبیعی و محیط زیست دیگر کشورها را  به خاطر بدست آوردن سود مالی برای خود ، تخریب و موجبات ویرانی ، فقر و مشکلات گوناگون در آن کشورها می شود ، این رفتار خودخواهانه خود را ظلم به دیگران محسوب نمی کند ، چون معتقد است که برتر از دیگران است و این حاصل توانمندیهای اوست . 

در دوره اپیدمی کرونا ، جهان شاهد رفتارهای خودخواهانه ِ ناشی از حس خودپسندی ، چه در افراد و یا کشورها بود ، که چگونه علی رغم محدودیت در مقدار غذا و دارو و نیازمندی افراد و کشورهای فقیر ، تعدادی از افراد و یا کشورهای توانمند ، نه تنها به تامین مقدار مورد نیاز خود بسنده نکردند ، بلکه با ذخیره سازی افراطی مواد غذایی و دارو فرصت برخورداری دیگران را نیز سلب کردند .

جنگ و مصیبتِ حاصل از خودپسندی ِ یک اندیشه سیاسی حاکم بر جامعه ، از نظر سیاستمداران و گروه زیادی از مردم آن کشور ، تعدی و رفتاری غلط محسوب نمی شود ، آنها آن را عین شرافت و مایه مباهات میدانند . همچون جنگ جهانی دوم که نمونه بارزی از غلبه احساس خود پسندی در اندیشه رهبران سیاسی و قشر عظیمی از یک ملت است که هجوم خود به دیگران را نشانه شجاعت ، شرافت و خود را مستحق سروری جهان می دانستند .

 تجارب حاصل از عمل بر اساس احساس خودپسندی در همه حوزه های اقتصادی ، سیاسی ، فرهنگی و دینی از گذشته تا کنون ، به خوبی قدرت و توان ویرانگر آن را به نمایش می گذارد .  موضوعاتی همچون ، بی عدالتی ، تفرقه و جنگ  بین افراد ، جوامع و کشورها را میتوان فرزندان خلف خود پسندی دانست . شاید به همین دلیل ساده است که ، عبدالبهاء ، خودپسندی را حاصل نفس اماره ، پیروی از غرائز و مادر تمام بلایای عالم می داند .

 مسیر مقابله    

برای غلبه بر این مشکل ، عبدالبهاء در ادامه همین گفتار ، یک الگوی اخلاقی و رفتاری را معرفی میکند که  در سه حوزه رابطه فرد با فرد ، فرد با جامعه و جامعه با جامعه ، می تواند موثر باشد . 

 عبدالبهاء در این خصوص می گوید : 

«..  ما ها باید هر نفسی را بر خود ترجیح دهیم و اعظم و اشرف و اکمل ببینیم ولی بمجرّد اینکه خود را از دیگران ممتاز ببینیم از طریق نجات و فلاح دور شده ایم …. » (۷) 

عبدالبهاء در این گفتار تاکید دارد که باید هر فرد را بالاتر و ارزشمند تر و شریف تر از خود ببینیم ، و این روش رفتاری را کلید نجات فرد و جامعه از تاریکی چاه خودپسندی می داند . در نگاه اول شاید ، ترجیح دیگران بر خود ، نوعی عدم ارزش قائل شدن برای خود و تواناییهای خود به نظر برسد ، که می تواند مانع از رشد انگیزه های فردی و شکوفایی افراد شود ، مسئله ای که امروزه از سوی برخی از روانشناسان فردی و اجتماعی مطرح میشود . 

ولی در واقع این ترجیح ، در قالب یک کنش اجتماعی مطرح می شود ، این یک ارزش گذاری شخصیتی و یا نادیده گرفتن خود نیست ،  این روش ِ ایجاد نوعی رفتار همراه با تواضع و فروتنی در افراد ، با وجود ِ داشتن توانمندیها و یا قابلیتهای بزرگ است .

 تواضع و فروتنی ، ندیدن توانمندیهای خود و نشانه ضعف نیست ، تواضع ، روشی برای ایجاد آستانه های همراهی و همگامی است که میتواند پیوندهای اجتماعی را قویتر کند . افراد متواضع قابلیتها و تواناییها خود را میشناسند و برای تقویت آن کوشش میکنند ، اما وجود این توانایی ها را دلیل کامل بودن و بی نیازی خود از دیگران نمی دانند ، باور به پازل ناقصی دارند که لازم است توسط دیگران تکمیل شود .  این شیوه اندیشیدن ، درهای همفکری ، همدلی و همراهی را به روی همگان باز خواهد کرد .  

از طرف دیگر ، در هر حوزه ایی ، چه فردی و اجتماعی ، احساس خودپسندی به دلیل اعتقاد به خود برتر بودن میتواند محکوم به ایستایی و سکون باشد ، چون فرد و یا جامعه خودپسند ، نقصی در خود نمی بیند پس نیازی به تجدد و به روز شدن ندارد و اینچنین راه رشد و ترقی را بر خود می بندد .  در سوی دیگر  ، باور و قبول وجود نقائصی همچون ضعف کارایی ، در اختیار نداشتن ِ تمام حقیقت ، نیاز به یادگیری و احساس نیاز به همراهی دیگران ، موجب تقویت میل به جستجوگری ، تحقیق و آموختن را در انسانها تقویت میکند . 

« … خودپرست ترقی نمی کند ، اما انکه خود را ناقص میبیند در صدد اِکمال خویش برمی آید و ترقی می کند ، اگر کسی هزار حُسن داشته باشد ، باید آنها را نبیند ، بلکه در صدد دیدن نقص خود باشد … » (۸) 

 بر این مبنا می توان گفت ، انسانها با غلبه بر این احساس زاده شده از غرایز طبیعی که اولویت فردی را بصورت افراطی برجسته می کند ، با کنار گذاشتن احساس خودپسندی ، ضمن آنکه به رشد و ترقی خود کمک کرده ، به مشارکت در بستر سازی برای رفتارها و تصمیم گیریهای اجتماعی مناسب و لازم برای جامعه انسانی تشویق خواهند شد . 

البته این اتفاق به سادگی رخ نخواهد داد ، تغییری بنیادی در افکار ، اندیشه و رسیدن به بلوغ فکری را میطلبد ، زیرا اگر بر مبنای روش تکامل انسانی به موضوع نگاه کنیم ، بعضی از محققین معتقد هستند که بهره گیری انسانها از « مغز اولیه » که بر مبنای حداکثر تلاش برای زنده ماندن و حفظ خود عمل میکند ، در کنار سود حاصل از رفتارهای مبتنی بر خودپسندی برای انسانها ، محرک و عامل اصلی کشش افراد به گرایشات خودپسندانه است . بر اساس این نوع نگاه ، هدفِ غریزه ، سعی در زنده ماندن به هر قیمتی و مراقبت بیشتر از خود تعریف می شود ، و این واقعیت سبب گسترش خودپسندی و کم رنگ شدن نوع دوستی در بین افراد است .

با در نظر گرفتن این موضوع است که عبدالبهاء ، « تدین حقیقی » را تنها عامل در هم شکستن نیروی ، منفعت طلبی و سودخواهی افراطی میداند ، وی تاکید دارد : 

« …. ممکن نیست که نفوس از منافع ذاتیه خود چشم بپوشند و خیر خود ، فدای خیر عموم نمایند ، الا به تدین حقیقی .» (۹) 

شاید بتوانیم قید « تدین حقیقی » را که عبدالبهاء در مقابل نیروی کششی توانمند غریزه ، یعنی به خود پرداختن و تنها خود را دیدن مطرح میکند ، همان نگاه جهان شمول ِ مبتنی بر اصل یگانگی انسانها بدانیم که با تقویت بهره گیری از عقل و خرد ، موجب رهایی انسان از بند غرائز طبیعی و تقویت ِ ادراک جمعی و ایجاد نگاهی جهانی برای دست یابی به خیر عمومی ، در انسانها می شود ، و به انسانها یادآوری میکند که ، برای هم بودن ، تنها راه نجات آنها است . 

 در غیر اینصورت باید جهانی  را در نظر داشته باشیم که هر فرد ، قوم ، دین و یا ملتی ، با احساس خود برتربینی و ناتوان انگاشتن دیگران ، راه حلها ، پیشنهادات و روشهای اجرایی دیگران را رد کرده و تنها به دیدگاه و نظر خود پایبند خواهد بود و بر این اساس ، هرآنچه که هست را تنها برای خود می خواهد ، گویی دیگرانی نیستند . آن جهان ، بسیار شبیه به جهانی است که امروز داریم .

************************************************************************************

یادداشتها :

  • ۱ – منتخباتی از مکاتیب عبدالبهاء ، جلد ۳ ص ۱۱۴
  • ۲ -من مکاتیب عبدالبهاء شماره ۱ . ص ۲۲۲
  • ۳ – خطابات عبدالبهاء ، جلد۳ ، ص ۱۰۵ – ۱۰۶
  • ۴ – منبع شماره ۲
  • ۵ –  منتخباتی از مکاتیب عبدالبهاء ، جلد ۱ ص ۱۷۸
  • ۶ – منبع شماره ۲
  • ۷ – منبع شماره ۲
  • ۸ – مائده آسمانی ، جلد ۵ ، ص ۱۳۸
  • ۹ – رساله مدنیه ، ص ۱۱۴

کتابشناسی 

  • عبدالبهاء ، خطابات حضرت عبدالبهاء ، جلد سوم ، ناشر : لانگنهاین (آلمان ) – لجنه ملی نشر آثار امری به لسان های فارسی و عربی ، بی تا
  • عبدالبهاء ، منتخباتی از مکاتیب حضرت عبدالبهاء ، جلد سوم ، ناشر : لانگنهاین (آلمان ) – لجنه ملی نشر آثار امری به لسان فارسی و عربی ، ۱۴۹ بدیع (۱۹۹۲ م )
  • عبدالبهاء ، مائده آسمانی ، جلد پنجم ، گردآوری : عبدالحمید اشراق خاوری ، طهران : موسسه ملی مطبوعات امری ، ۱۲۹ بدیع (۱۳۵۱ ه.ش)
  • عبدالبهاء ، رساله مدنیه ، بی نا ، ۱۶۰ بدیع (۲۰۰۳ ) – نسخه منتشر شده در سایت کتابخانه مراجع و آثار بهائی
  • عبدالبهاء ، من مکاتیب حضرت عبدالبهاء ، شماره یک ، ناشر : دارالنشر البهائیه فی البرازیل ، بی تا
  • عبدالبهاء ، منتخباتی از مکاتیب حضرت عبدالبهاء ، جلد اول ، ویلمنت (ایلی نویز)    Bahai Publishing Trust    ۱۹۷۹ میلادی
0
  • صالح پویا

.دنکیم لاسرا و یسررب ار نآ یدوز هب ام میت .تسا هدش لاسرا امش هاگدید

ارسال دیدگاه

حد اکثر ۵۰۰ کلمه

22 دقیقه

مقالات اخیر

فیلم های اخیر