دعا و مناجات یکی موضوعات مهم در دیدگاه عبدالبهاء است. او جدا از دیدگاههای فلسفی و الهیاتی خویش دربارۀ نقش و تأثیرات گوناگون دعا، خود در آثار مختلفش نمونههایی از مناجاتها را به یادگار گذاشته است. مناجاتها در بیشتر موارد، اثری مستقل نیستند؛ بلکه در ضمن نامهها و سخنرانیهای وی آمدهاند. او به مناسبت حال و مخاطب نامه و سخنرانی و موضوعاتی که مطرح میکرده، مناجاتی را معمولاً در پایان سخن خویش میآورده.
بیشتر این مناجاتها با «هوالله» آغاز میشود.گاهی نیز بهجای «هوالله» از «هوالابهی» استفاده کرده است که با صفت «ابهی» خداوند را به اسم اعظمش «بهاء» یاد میکند. در برخی مناجاتها نیز از صفات دیگر خداوند، مثل محبوب و مقتدر و قیّوم یاد مینماید. در برخی مناجاتها نیز فقط به ذکر «هو» بسنده کرده است:
«هو؛ پروردگارا مرا مستقیم بر امرت بدار و در امتحان ثابت بر محبّت کن و در دریای عنایتت مستغرق فرما. تویی دهنده و مهربان. عبدالبهاء عبّاس»
(مجموعه مناجاتهای حضرت عبدالبهاء؛ ص ۱۱۷)
گاه نیز بهجای «هوالابهی» از «الله ابهی» استفاده کرده که در آیین بهائی در حکم درود و میان اعضای این جامعه متداول است.
این مناجاتها گاهی از زبان مخاطب نامه است و گویی به او تعلیم میدهد از خدا چه بخواهد یا در هنگام نیایش چگونه رازونیاز کند. به همین علّت، دامنۀ موضوعات مناجاتها نیز متنوّع است؛ ولی اگر بخواهیم رشتۀ وحدتبخش همۀ آنها را بیابیم که دانههای موضوعات مختلف این تسبیح را به هم میپیوندد، باید به غیرمادّی بودن خواهشها اشارهکنیم. در همۀ مناجاتهای عبدالبهاء بهندرت با درخواست مادّی مواجه میشویم. اگر هم خواهشی مادّی بوده، بنا به درخواست مخاطب نامه به آن مبادرت شده است. مثلاً کسی از عبدالبهاء خواسته بوده برایش مناجاتی بنویسد که به هنگام تنگی معیشت بخواند تا گشایشی در امور بشود. او هم در پاسخ این خواسته برایش نوشته است:
«دعایی به جهت وسعت معیشت خواسته بودی؛ پس مناجات کن و بگو:
هُوالابهی؛ ای پروردگار، مستمندانیم مرحمتی کن و فقیرانیم از بحر غنا نصیبی بخش. محتاجیم؛ علاجی ده. ذلیلانیم؛ عزّتی ببخش. جمیع طیور و وحوش از خوان نعمتت روزیخوار؛ و جمیع کائنات از فیض عنایتت بهرهبردار. این ضعیف را از فیض جلیل، محروم مفرما و این ناتوان را از توانایی خویش عنایتی بخش. رزق یومی را رایگان ده؛ معیشت ضروری را برکتی احسان فرما تا مستغنی از دون تو گردیم و بهکلّی به یاد تو افتیم. راه تو پوییم؛ روی تو جوییم؛ راز تو گوییم. تویی توانای مهربان و تویی رازق عالم انسان. ع ع»
(مکاتیب حضرت عبدالبهاء، جلد دوم؛ صص ۹۷- ۹۶)
در مناجاتهایی که ضمن سخنرانیهایش آمده، بیشتر به خواستههای جمعی و جهانی بشر توجّه کرده است؛ چون پایان جنگ و درخواست ایجاد اسباب دوستی و صلح میان انسانها و دوری آنها از تعصّبات جاهلانه؛ مانند این مناجات:
«پروردگارا، یاران غرب را به نفثات روحالقدس، مشام، معطّر فرمودی و افق غرب را به نور هدایت، روشن نمودی. دوران را نزدیک کردی و اغیار را یار مهربان فرمودی؛ خفتگان را بیدار کردی و غافلان را هوشیار فرمودی. ای پروردگار، این دوستان بزرگوار را مؤیّد و موفّق به رضای خویش فرما و خیرخواه بیگانه و خویش کن. به جهان ملکوت ابدی درآر و از فیض لاهوت، نصیب بخش. بهائی حقیقی کن و ربّانی صمیمی فرما و از مَجاز بِرَهان و در حقیقت، مستقرّ فرما. آیات ملکوت کن و کواکب درخشنده در افق ناسوت نما. سبب راحت و آسایش عالم انسانی فرما و خادم صلح عمومی کن. کلّ را از بادۀ وصایا و نصایح خویش سرمست کن و جمیع را در سبیل تعالیم خود، روش و سلوک، عطابخش.»
(مجموعه مناجاتهای حضرت عبدالبهاء؛ صص ۴۱۳- ۴۱۲)
گاهی نیز در نامههایی که خطاب به اشخاص یا گروهی از افراد نوشته به خواستههای جمعی توجّه کرده است. مثلاً در نامهای که به «لوح تنزیه و تقدیس» یا «لوح دُخان» معروف است به مناسبت موضوع نامه مناجاتی آورده است:
«هُو اللّه؛ ای پروردگار، اهل بها را در هر موردی تنزیه و تقدیس بخش و از هر آلودگی، پاکی و آزادگی عطا کن؛ و از ارتکاب هر مکروه، نجات ده؛ و از قیود هر عادت، رهایی بخش؛ تا پاک و آزاد باشند و طیّبوطاهر گردند. …»
(مجموعه مناجاتهای حضرت عبدالبهاء؛ صص ۴۲۲- ۴۲۱)
مناجاتهایی که عبدالبهاء از زبان کودکان نوشته، بخشی از لطیفترین و سادهترین دعاهایی است که میتوان به کودکان آموخت تا آنها را هم با فرهنگ دعا مأنوس ساخت و هم با مفاهیم عالی انسانی و اخلاقی آشنا نمود. معروفترین این مناجاتها که به جرأت میتوان گفت نخستین دعایی است که هر کودک بهائی میآموزد؛ این مناجات است:
«هوالله؛ پروردگارا قلب صافی چون دُر عطا فرما. ع ع»
(مجموعۀ مناجات هوالله، جلد اوّل؛ ص ۱۱)
و یا این مناجات:
«هُواللّه؛ ای رحمان، ای رحیم، دلی چون مرآت لطیف صافی عطا کن تا به انوار محبّتت روشن و منیر گردد و به الهامات روحانیه و معنویه، ملهم فرما تا عالم وجود را چون بهشت برین نماید. ع ع»
(همان؛ ص ۱۴)
بخشی از مناجاتها نیز برای تسلیت بازماندگان درگذشتگان است. عبدالبهاء در این مناجاتها نیز ضمن طلب آمرزش و بخشش الهی برای فرد درگذشته، برای بازماندگان وی نیز آرزوی صبر و قرار مینماید. در این مناجاتها به فلسفۀ زندگی و مرگ از دیدگاه یک فرد بهائی اشاره میکند و اینکه زندگی اینجهانی ما فقط مرحلهای از مراحل گوناگون زندگی است و پس از مرگ جسم در این جهان، زندگی به شکلی دیگر در عوالم روحانی ادامه مییابد؛ مانند این مناجات:
«هُواللّه؛ ای پروردگار، پدر و مادر این بندۀ درگاه را در دریای غفران، غوطه ده و از گناه و خطا، پاک و مقدّس نما. عفو و بخشش، شایان نما و غفران و آمرزش، ارزان کن. تویی آمرزنده و تویی غفور؛ تویی بخشندۀ فیض موفور. ای آمرزگار، هرچند گنهکاریم؛ ولی امید به وعد و نوید تو داریم و هرچند در ظلمت خطا مبتلاییم؛ ولکن توجّه به صبح عطا داشته و داریم. به آنچه سزاوار درگاه است، معامله کن و هر چه شایگان بارگاه است، شایان فرما. تویی غفور؛ تویی عفوّ و تویی بخشندۀ هر قصور. ع ع»
(مجموعه مناجاتهای حضرت عبدالبهاء؛ ص ۴۵۲)
گاهی نیز برای مناسبتهای زندگی مناجاتهایی دارد؛ مثل این مناجات که به مناسبت رویداد ازدواج است که ضمن آن هم فلسفۀ ازدواج را از دیدگاه بهائی بیان میکند و هم شروط اخلاقی پایداری آن را:
«هُواللّه؛ ای خداوند بیمانند، به حکمت کُبرایت اقتران در بین اَقران، مقدّر فرمودی تا سُلالۀ انسان در عالم امکان، تسلسل یابد و همواره تا جهان، باقی به عبودیت و عبادت و پرستش و ستایش و نیایش درگاه احدیتت مشغول و مألوف گردند. …»
(مجموعه مناجاتهای حضرت عبدالبهاء؛ ص ۴۵۵)
یکی از معروفترین مناجاتهای عبدالبهاء که به زبان عربی است برای کسانی است که دعایی خواسته بودند تا عبدالبهاء را در عالم رؤیا ملاقات کنند. این مناجات را در جلسات سالانه بزرگداشت درگذشت وی بهعنوان زیارتنامه میخوانند. عبدالبهاء خود به فلسفۀ نگارش این مناجات پیش از متن مناجات، اشارهکرده و چنین نوشته است:
«این مناجات را هر نفسی به کمال تضرّع و ابتهال بخواند سبب روح و ریحان قلب این عبد گردد و حکم ملاقات دارد: إِلهی إِلهی انّی أَبْسُطُ اِلیکَ أَکُفَّ التَّضَرُّعِ وَ التَّبَتُّلِ و الابتهال و أُعَفِّرُ وَجْهی به تراب عَتَبَةٍ تَقَدَّسَتْ عَنْ إِدْراکِ أَهْلِ الحَقایقِ و النُّعوتِ مِنْ أُوْلِی الأَلْبابِ. …»
(مجموعه مناجاتهای حضرت عبدالبهاء؛ ص ۴۸۸)
مضمون اصلی این مناجات، بیان محویت و خاکساری عبدالبهاء در برابر دوستان حق است. این مناجات فارسی عبدالبهاء مضمونی مشابه «مناجات لقا» دارد:
«هُوالابهی؛ ای خدای من، جانم فدای احبابت؛ این خون افسرده را در سبیل دوستانت بر خاک ریز و این تن فرسوده را در راه یارانت خاک راه و غبار اقدام نما. ای خدای من. ع ع»
(مجموعه مناجاتهای حضرت عبدالبهاء؛ ص ۴۵۰)
مناجات معروف دیگر عبدالبهاء دربارۀ ایران است. وی در این رازونیاز با خداوند در حسرت گذشتۀ باشکوه ایران است و حال اسفبار زادگاهش را به یاد میآورد که چگونه براثر ظلم نادانان مانع بازگشت شکوه و بزرگی ایران شدهاند:
«به نام یزدان مهربان؛ پاکیزدانا، خاک ایران را از آغاز مُشکبیز فرمودی و شورانگیز و دانشخیز و گوهرریز از خاورش همواره خورشیدت نورافشان و در باخترش ماه تابان نمایان؛ …»
و سرانجام چنین میگوید:
«… ای پروردگار مهربان، تو پشتوپناه باش و نیروی بازو بخش تا به آرزوی خویش رسند و از کموبیش درگذرند و آن مرزوبوم را چون نمونۀ جهان بالا نمایند.»
(مجموعه مناجاتهای حضرت عبدالبهاء؛ صص ۴۹۲- ۴۹۰)
مناجاتهای عبدالبهاء، چکیدۀ باورهای دینی و اجتماعی و اخلاقی عبدالبهاء است که بر زبان بهائیان، جاری میسازد تا آنها نیز با تکرارشان در هنگام دعاهای فردی و دستهجمعی خود، یادآوری کنند. وی الهیات و عرفان بهائی را به زبانی آراسته با شیوههای ادبی در مناجاتهای خود آورده است. همچنین آرمانهای اخلاقی و اجتماعی را بارها و بارها ضمن این مناجاتها بیان کرده است.
اگرچه بیشتر مناجاتهای وی به نثر است؛ ولی گاه مناجات منظوم نیز دارد که معروفترین آن این مناجات است که در قالب مثنوی سروده شده و در پایان تفسیر عرفانی حدیث قدسی «کُنتُ کَنزاً مَخفیّاً» آمده است:
«ای خدای پر عطای ذوالمنن
(مکاتیب حضرت عبدالبهاء، جلد دوم؛ صص ۵۵- ۵۴)
واقف جانودل و اسرار من
در سحرها مونس جانم تویی
مطّلع بر سوز و حرمانم تویی …»
مناجاتهای وی به نثر مسجَّع است که یادآور مناجاتهای «خواجه عبدالله انصاری» است ولی در اعتدال سَجع و آرایههای دیگر، نثر سعدی را در «گلستان» به یاد میآورد. نثر آهنگین مناجاتهای وی چنان است که میتوان آنها را در دستگاههای آوازی موسیقی سنتی ایرانی خواند.
مناجاتهای عبدالبهاء به دو زبان فارسی و عربی است. چند مناجات نیز به زبان ترکی از وی به جا مانده است. یکی از مناجاتهای ترکی این است:
«هُو الابهی؛ ای یزدان مهربان، قصورم چوق و عمل مبرورم یوق. گنهکارم؛ بدکردارم؛ غمگینم؛ بیتمکینم؛ بیچارهام؛ آوارهام؛ گرفتارم؛ ستمکارم. سن غفور سن؛ سن غیور سن؛ سن صبور سن؛ سن کاشف ظلام دیجور سن. الهی فضل ایله؛ لطف ایله؛ کرم ایله؛ رحمت ایله؛ معامله ایله؛ گوگلری شاد ایله؛ جانلری آزاد ایله؛ احسان مزداد ایله. ع ع»
(مجموعه مناجاتهای حضرت عبدالبهاء؛ صص ۳۹۷- ۳۹۶)
تحقیق دربارۀ جنبههای مختلف زبانی و ادبی و محتوایی مناجاتهای عبدالبهاء و کشف باورهای الهیاتی و اخلاقی و جهانبینی وی در این متون، میدانی وسیع است که در اینجا مجال پرداختن به آنها نیست.
.دنکیم لاسرا و یسررب ار نآ یدوز هب ام میت .تسا هدش لاسرا امش هاگدید