https://ganjepenhan.com/writing/%d9%85%d8%b9%d8%b1%d9%91%d9%81%db%8c-%d8%b1%d8%b3%d8%a7%d9%84%db%80-%d8%b3%db%8c%d8%a7%d8%b3%db%8c%d9%87/

معرّفی «رسالۀ سیاسیه»

«رسالۀ سیاسیه» در سال ۱۲۷۲ ه.ش (۱۸۹۳ میلادی) به قلم عبدالبهاء، یعنی حدود یک سال پس از درگذشت پدرش، بهاءالله، نوشته شده است. این اثر سیاسی عبدالبهاء، متنی موجز و گزیده است که از زبانی فشرده ولی پرمعنا و مهیّج برخوردار است. عبدالبهاء رسالۀ سیاسیّه را نزدیک به دو دهه پس از «رسالۀ مدنیه» و در حدود پنجاه‌سالگی نوشته است. در این رساله، برخلاف «رسالۀ مدنیه» که به جنبه‌های مختلف سیاست و ادارۀ جامعه پرداخته بود، تمرکزش روی مسائل سیاسی ایران اواخر دوران ناصرالدّین‌شاه و رابطۀ دو نهاد دین و حکومت در بحبوحۀ شور و غوغای پس از ماجرای تحریم تنباکو از طرف مرجع شیعیان آن زمان، میرزای شیرازی، است.

اگر «رسالۀ مدنیه» در دوران شکست اصلاحات سپه‌سالار و به دفاع از اندیشۀ اصلاحات نوشته شد، «رسالۀ سیاسیه» واکنشی به نفوذ و دخالت بالاترین مقام مذهبی در امور حکومتی است. این دوره، مرحلۀ مقاومت سیاست‌مداران در برابر دخالت‌های علماست. 

عبدالبهاء، در یکی از نامه‌هایش به تاریخ ۱۱ جمادی‌الاول ۱۳۲۵ ه. ق (برابر با ۳۱ خرداد ۱۲۸۶ ه.ش و ۲۲ ژوئن ۱۹۰۷ م.) از رساله‌ای نام می‌برد به نام «رسالۀ سیاسیه که چهارده سال قبل تألیف شد»۱. وی همان‌جا می‌نویسد: «در آن رساله حقوق مقدّسۀ دولت و حقوق مَرعیّه ملّت و تعلّقات بین راعی و مرعی و روابط بین سائس و مسوس و لوازم مابین رئیس و مرئوس مرقوم گردیده۲. و در جای دیگر هم به زمان انتشار «رسالۀ سیاسیه» و هم به محتوای آن اشاره می‌کند و می‌نویسد: «حتّی در زمان مظفّرالدّین‌شاه مرحوم، رسالۀ سیاسیه مرقوم شد و به خطّ مشکین‌قلم در هندوستان طبع گشت و در جمیع ایران، منتشر شد»۳ همچنین چند سال بعد نوشته است: «… باری، رسالۀ سیاسیّه که بیست سال پیش تألیف شده و در بدایت سلطنت مظفرالدّین‌شاه به خط مشکین‌قلم در بمبئی طبع و نشر گشته، البتّه آن رساله را مطالعه فرمایید. در آنجا به‌صراحت منصوص است که اگر علمای دین، مداخله در امور سیاسیّه نمایند یقین بدانید که نظیر ایّام شاه سلطان حسین و زمان فتح‌علی‌شاه و اواخر عبدالعزیز خان عثمانی گردد. …»۴ این سندها نشان می‌دهد که در میان نگارش رساله و نشر آن فاصلۀ زمانی به حدّی بوده که مظفرالدّین شاه بعد قتل پدرش به سلطنت رسیده بوده است.

با توجّه به یادداشت‌های برخی چون «میرزا بدیع بشرویی» که از «حاجی میرزا حیدرعلی اصفهانی» نقل کرده، این رساله در پاسخ پرسش آخرین صدراعظم ناصرالدّین‌‌شاه، «میرزا علی‌اصغرخان اتابک» ملقّب به «امین‌السلطان»، صادر شده است. وی که در برهه‌ای از زندگی‌اش به آیین بهائی نیز گرویده بوده، پرسیده که آیا علما باید مداخله‌ای در سیاست بکنند؟ به نظر شاپور راسخ با توجّه به مندرجات کتاب تذکرةالوفا (ص ۲۰۹) و مکاتبات بهاءالله و عبدالبهاء با امین‌السلطان، این روایت نقل شده در یادداشت‌های میرزا بدیع بشرویی می‌تواند درست باشد.۵ حوادث سال ۱۸۹۱ و تحریم خریدوفروش و مصرف تنباکو از طرف میرزای شیرازی در اعتراض به قرارداد معروف «رژی» نیز می‌تواند انگیزۀ اتابک از این پرسش بوده باشد.

 عبدالبهاء انگیزۀ خود را در نگارش «رسالۀ سیاسیه» ناشی از اعمال بعضی اولیای دین می‌داند که با روح دین مباینت دارد. اعمالی که از برخی «نادانان و بی‌خردان و شورشیان و فتنه‌جویان»۶ سرزده، «دین مبین الهی را بهانه نموده، ولوله آشوبی برانگیخته» اند۷. این اعمال را سبب شرمساری و سرافکندگی «اهل ایران» در پیشگاه «دنیا از بیگانه و آشنا»۸ می‌داند. مسبّبان این وقایع را افرادی می‌داند که «دعوی شبانی نمایند و صفت گرگان دارند» پیشوایانی که «قران خوانند و روش درندگان خواهند»۹. به همین علّت او بر آن شده که به‌طور مجمل دربارۀ «اُس و اَساسِ آیین یزدانی»۱۰ نکاتی را یادآوری و نظر خود را دربارۀ جایگاه دین در جامعه و نیز رابطۀ دین با حکومت و الگوی حکومت آرمانی خود در این دوره بیان نماید. تحلیل او از کردار بیشتر رهبران دینی، در جهت روشن‌کردن افکار عمومی دربارۀ نقش و وظیفۀ ایشان نسبت به نهاد دولت و کارگزاران حکومتی است؛ هرچند که بدبختانه رویدادهای بعدی نشان داد که هشدار او ناشنیده مانده است و تجربۀ تاریخی، او را بر آن داشت خاطرنشان کند: «ولکن آنچه بیشتر گفتیم کمتر شنیدند؛ بلکه ابداً اعتنا ننمودند۱۱

برای مطالعۀ این رساله به فایل ذیل مراجعه نمایید:

یادداشت‌ها

۱ – رسالۀ سیاسیه؛ پیش از متن.
۲ – همان‌جا.
۳ – مکاتیب عبدالبهاء، جلد ششم؛ ص ۱۰۷.
۴ – الواح خطی منتشرنشده (جلدسبزها)، جلد ۸۵؛ صص ۳۵۷-۳۵۳.
۵ – راسخ، شاپور؛ از رسالۀ مدنیه تا رسالۀ سیاسیه- ۲. رسالۀ سیاسیه، تتمه‌ای بر رسالۀ مدنیه؟؛ سفینۀ عرفان، دفتر ششم؛ ص ۵۷.
۶ – رسالۀ سیاسیه؛ ص ۲.
۷ – همان‌جا.
۸ – همان‌جا.
۹ – همان؛ ص ۳.
۱۰ – همان‌جا.
۱۱ – مکاتیب عبدالبهاء، جلد ششم؛ ص ۱۰۷.

.دنکیم لاسرا و یسررب ار نآ یدوز هب ام میت .تسا هدش لاسرا امش هاگدید

ارسال دیدگاه

حد اکثر ۵۰۰ کلمه

مقالات اخیر

محبوب‌ترین‌ها

فیلم های اخیر