دستهبندیها: اخلاقیات , دین و علم , رفاه فردی و اجتماعی , سعادت ایران
” …روزگاری بود که [ایران] آتش دانشش خاموش شد و اختر بزرگواریش خزان شد و گلزار دلربایش خارزار ، چشمه شیرینش شور گشت و بزرگان نازنینش آواره و دربدر هر کشور دور ، پرتوش تاریک شد و رودش آب باریک …” (۱)
رسیدن به پاسخ بسیاری از چراها ساده نیست ، بویژه سوالاتی که برای رسیدن به پاسخ لازم است حجم زیادی از عوامل و شرایط گوناگون ِ قابل کنترل ، غیر قابل کنترل و یا تحمیلی مورد تحقیق قرار گرفته و تجزیه و تحلیل شوند . یکی از این چرا ها ، شکل نامتوازن رشد و توسعه یافتگی در کشورهای مختلف جهان است .
از جمله اینکه چرا بعضی از کشورها همچون ایران با وجود برخورداری از شرایط ، امکانات و منابع مطلوب نتوانسته اند جایگاه قابل توجهی از نظر سطح توسعه یافتگی در ابعاد مختلفِ اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی پیدا کنند . البته ایجاد رشد و توسعه یافتگی به عوامل و دلائل زیادی نیاز دارد که هدف این نوشتار پرداختن به آنها نیست . در این نوشته سعی می شود نگاهی کوتاه به یکی از علل بسیار ، یعنی نوع « انتخاب» داشته باشیم ، با این امید که شاید در این ایام به کارمان بیاید .
چگونگی تصمیم گیری و نوع « انتخاب » از دلائلی است که تاثیر گذاری آن بر سرنوشت یک کشور قابل کتمان نیست . در مسیر تاریخ هر سرزمین ، معمولاً زمان هایی بوده که ساکنان آن سرزمین بر سر دوراهی « انتخاب » قرار می گرفتند ، باید مسیری را برای پیمودن بر می گزیدند ، زمانی با فهم و درک شرایط و انتخاب ِ مسیر ِ مناسب توانسته اند جهش قابل توجه ای رو به جلو داشته و یا در زمانی با عدم فهم موقعیت و انتخابی نادرست جهتی معکوس را در پیش گرفته اند .
برای اینکه نگاهی به یکی از این گلوگاه های تاریخی و دوراهی انتخاب سرنوشت ساز کشور ایران داشته باشیم ، لازم به نظر می رسد از نظر زمانی مقداری به عقب برگشته و در موقعیتی قرار بگیریم که موجی از تغییرات در بیشتر نقاط جهان در جریان بود . کشورهای غربی با آغاز عصر روشنگری و ایجاد انقلاب و دگرگونی در حوزه های مختلف در حال زیاد کردن فاصله خود از دیگر نقاط دنیا بودند و دیگر کشورها نیز هر یک به طریقی سعی در رساندن خود به کاروان توسعه و پیشرفت داشتند . در واقع کشورهایی که هنوز وارد این جریان جهانی نشده بودند در موقعیت یک انتخاب بزرگ قرار داشتند ، انتخابی برای تعیین وضعیت آینده سرزمین خود ، کشور ایران نیز خارج از شمول چنین شرایطی نبود .
ایران نیز در دورانی که مدرنیزاسیون در غرب آغاز شده بود انتخابی سخت پیش روی خود داشت ، انتخابی که به مقدار زیادی تعیین کننده وضعیت آینده آن بود . برای بدست آوردن تصویری از این شرایط و موقعیت ، می خواهیم نگاهی داشته باشیم به دیدگاههای یک ایران دوست و ایرانخواه که به دلیل داشتن آرمان و آرزوی عظمت بخشیدن به ایران ، وقایع و شرایط کشورش برایش بسیار مهم بود . با توجه به اِشراف « عبدالبهاء » به شرایط ایران و جهان و به دلیل شباهتهای موجود بین وضعیت امروز ایران و ایران ِ زمان عبدالبهاء ، تاملی در تحلیل ِ شرایط که توسط وی انجام میگیرد در کنار عملکرد وی در آن دوران ، می تواند ضمن آشنایی با چگونگی انتخاب مسیر در آن زمان ، در موقعیت کنونی برای مواجهه با چالشهای پیش روی کشور ایران راه گشاه باشد .
یووال نوح هراری در مورد موقعیت انتخاب می گوید : « هر مقطعی در تاریخ یک تقاطع است . برای پیمودن ِ گذشته به حال ، یک مسیر طی شده است ، اما برای ورود به آینده راه های بسیاری از این مسیر منشعب می شوند . بعضی از این راه ها عریض تر و هموارتر و روشن ترند ، و بنابر این احتمال ِ در پیش گرفتنشان بیشتر است ، اما گاهی تاریخ ، یا مردمی که تاریخ را می سازند ، تغییر جهت های نامنتظرهای دارند . » (۲)
با نگاهی به تاریخ دویست ساله اخیر و اتفاقات رخ داده در آن به یکی از این تقاطع های مهم و سرنوشت ساز برای کشور ایران می رسیم . زمانی که با ورود امواج تجدد خواهی به ایران ، افکار و اندیشه های مختلف ، هر یک به فراخور ِ زمینه فکری خود ، مسیری برای آینده ایران پیشنهاد می کردند . ملی گراها ، اندیشه های غرب گرا ، تفکرات سوسیالیستی و یا رهبران مذهبی هرکدام در صدد تعیین مسیری برای آینده ایران بر مبنای عقیده و باور خود بودند .
گفتاری از عبدالبهاء ، موقعیت این مقطع تاریخی در ایران را نشان می دهد . عبدالبهاء در چند جمله کوتاه ولی واقع بینانه ، ترسیمی دقیق از مختصات یک دوراهی در مقابل ایران را به ما داده و از چگونگی انتخاب یک ملت می گوید .
عبدالبهاء در نامه ای که تحت عنوان « لوح میرزا محمد نقاش » معروف است می نویسد :
” … علمای بی فکر ایران را ویران نمودند و منتهی به اشدّ اضطراب کردند . ایرانیان آنچه عبدالبهاء نصیحت کرد نپذیرفتند ، اعتماد به فتوای دانایان خویش نمودند و آنان از هر حقیقتی بی خبر و از عالم سیاسی بی بهره ، امور مهمه عالم سیاسی را تطبیق به قواعد « شرح لُمعه » نمودند ، لهذا نتیجه این شد . ” (۳)
این نوشته کوتاه از عبدالبهاء گر چه در نگاه اول یک گله مندی ساده به نظر می رسد ، ولی تامل بیشتر بر آن نشان میدهد که عبدالبهاء به خوبی عمق فاجعه را در این یادآوری نمایان می کند . تصویری سوگوارانه از سرزمینی که روزگاری بهشت برین بود و مردمان آن سرآمد علم و معرفت ، قلب عالم بود و دانایان آن معلم و مربی نوع انسان ، مرکز علوم و فنون جدید بود و دارای تمدنی مبتنی بر قوانین سیاسی مترقی . اینک این سرزمین با چنین پشتوانه خردورزی ، به واسطه غلبه تفکری عقب مانده و نوع انتخاب گروهی خاص ، پرتوش تاریک شده بود و رودش آب باریک .
قسمتی از نامه عبدالبهاء که در اینجا ارائه شد تصویری تقریباً کامل از آنچه که طی یک مقطع تاریخی در ایران رخ داده را نشان می دهد . در این نامه ، بسیار ساده و روان مواجهه بین اندیشه مدرن و اندیشه پیشا مدرن در سه پرده به نمایش می نشیند ، نمایشی که پایانی تلخ را حکایت می کند و آن ، سلطه اندیشه سنتی و غیر مدرن بر سرنوشت جامعه و به انزوا رفتن ِ افکار و ایده های جدید است .
با نگاهی دقیق تر به دو اتفاقی که از نظر عبدالبهاء مسبب ویرانی ایران در آن زمان شدند ، شاید بتوان دلیلی برای این سوال پیدا کرد که ، چرا ایران با وجود سابقه تمدنی چند هزار ساله ، توانمندی نیروی انسانی ، منابع طبیعی و شرایط اقلیمی مناسب ، تا امروز نتوانسته از آنچه لایق آن است برخودار شود ؟
شرایط نا بسامان اجتماعی ایران در دوران حکومت سلسله قاجار ، وجود عقب ماندگی در حوزه های مختلف ِ اقتصادی ، فرهنگی و سیاسی ، در زمانی که عصر روشنگری و ایجاد تغییرات در غرب آغاز شده بود ، بسیاری از ایرانیان وطن خواه را وا میداشت تا از این فرصت پیش رو استفاده شده و قدمهایی در جهت رشد و توسعه ایران برداشته شود .
عبدالبهاء که یکی از مهم ترین انگیزه فعالیتها و کنشگری او در عرصه های اجتماعی ، باز یافت قدرت و توان از دست رفته ایران و پیدا کردن جایگاهی برای وطن خود در جرگه کشورهای پیشرفته بود ، ایده ها و طرح های مختلفی را در جهت کمک به کشور ، در طول دوران کنشگری خود ارائه می کرد . با قبول اینکه پرداختن به همه این ایده ها در اینجا امکان پذیر نیست ، برای آشنایی اولیه با تعدادی از این نظریات ، مروری کوتاه خواهیم داشت به تئوریها ، ایده ها و روش های عملی ارائه شده از طرف وی برای رهایی ایران از شرایط ِ سخت آن روزها . ایده هایی که وقتی از فراز بیش از یک قرن به آنها نگاه می کنیم ، تازه گی و مدرن گرایی را به وضوح می توانیم در آنها ببینیم . اهدافی راهبردی که اجرایی شدن آنها می توانست سبب بیرون آمدن ِ ایران از قعر فهرست کشورهای عقب مانده و بدست آوردن جایگاهی قابل قبولی در لیست کشورهای رو به توسعه شود .
در این رابطه جستجو در آثار عبدالبهاء ، دو دسته بندی کلی را به ما نشان میدهد .
دسته اول ، نظریه های زیر بنایی برای بیداری افکار و آماده سازی اذهان ِ حاکمان ، نخبگان جامعه و مردم جهت ِ مجهز شدن به ابزارهای لازم برای قبول ِ لزوم ایجاد تغییرات بنیادی .
دسته دوم ، روش های عملی و اقدامات ایجادی و اصلاحی در بنیاد های اساسی مثل ِ آموزش و پرورش ، حقوق ملت ، اقتصاد و سیاستهای کلی کشور ، منطبق با شرایط دوران مدرن .
در اینجا به چند نمونه از نظریه پردازی عبدالبهاء پرداخته میشود که می توان آنها را کوشش برای ایجاد تحول در نگرش مردم ایران نسبت به جهان پیرامونی دانست ، تحولی که از نظر وی پیش نیاز ِ لازم برای ایجاد تغییرات در هر جامعه ای است .
در کنار روشهای آماده سازی افکار که به چند مورد آن اشاره شد ، عبدالبهاء برنامه ها و توصیه هایی برای هماهنگ سازی ساختارها و سیستم های مهم کشور با واقعیت های روز و دوران مدرنیته دارد .
برقراری سیستم های آموزشی منطبق با جدیدترین روش های علمی ، از اولویت های اولیه عبدالبهاء است . به دلیل ِ وجود بی سوادی گسترده در ایران و تاثیر گذاری عمیق ِ نوع و مدل آموزش در وضعیت آینده کشور و واقعیت روش های آموزشی موجود که بصورت کامل به گذشته تعلق داشت ، وی با صراحت خواستار اصلاحات عمیق و انقلابی در هر دو قسمت سخت افزاری و نرم افزاری آموزش یعنی ، مواد تدریس ، نحوه آموزش و امکانات فیزیکی می باشد . (۷) در امتداد پیشنهاد برای نو سازی آموزش و پرورش و درخواست ِ ایجاد ِ تغییرات اساسی در شیوه های آموزشی ، عبدالبهاء برای کامل شدن ِ سیکل آموزش ، حق برابر تحصیل زنان و دختران را نیاز اولیه برای تحقق این دگرگونی می داند . (۸)
عبدالبهاء یکی از مسیرهای پیشرفت را اقتباس و استفاده از راه طی شده توسط دیگران میداند . او به دنبال اختراع دوباره چرخ نیست ، پس از نظر وی بهره گیری از تجارب دیگر کشورها در زمینه های اقتصادی ، صنعتی ، پزشکی ، حقوقی و یا علوم اجتماعی دیگر ، لازم به نظر می رسد . یاری گرفتن از علم و تجربه دیگر کشورها در حوزه های صنعت ، علوم زیستی و تکنولوژی و ایجاد مراکز مشابه آنها در داخل ِ کشور می تواند سبب توانمندی علمی و صنعتی ایران و همچنین زمینه ساز رشد و پیشرفت کشور گردد . (۹)
تفکیک قوا یکی از نشانه های سیستم سیاسی دولت _ ملت ، برآمده از از دوران مدرن محسوب می شود . عبدالبهاء تشکیل مجلس نمایندگان و برقراری سیستم های مشورتی در ساختارهای تصمیم گیری را اساس و بنیان روشمندی سیاست میداند . بر این مبنا با پیشنهاد تشکیل مجلس نمایندگان که با انتخاب مردم صورت میگیرد در صدد نظم بخشی به مدل سیاستگذاری در کشور است . (۱۰) در کنار توصیه به ایجاد ِ قوه مقننه ِ مبتنی بر رای مردم ، برای پایان دادن به هرج و مرج در نحوه برپایی محاکم و صدور آرا متناقض حقوقی ، وی ایجاد یک سیستم قضایی نوین را پیشنهاد می دهد که متضمن تامین حقوق همه افراد جامعه بوده و از صدور احکام متفاوت و متناقض که از طرف حاکمان محلی و یا روحانیون انجام می شد جلوگیری شده و صدور احکام بر مبنای یک روند قضایی مبتنی بر قانون انجام گیرد . (۱۱)
گسترش ارتباطات را می توان از مهمترین دستاوردهای دنیای مدرن به حساب آورد . در حوزه روابط کشورها ، چگونگی مدل ارتباطی و تعداد کشور هایی که با آنها روابط برقرار می گردد برای توسعه یابندگی هر کشور بسیار مهم می باشد . آنچه امروز به عنوان دیپلماسی بین المللی برای کسب سرمایه گذاری خارجی مطرح می شود و یکی از مهمترین راه های رسیدن به رشد و پیشرفت کشورها است ، در آن زمان از ایده های عبدالبهاء برای توسعه ایران بود . وی معتقد بود باید شرایطی فراهم گردد تا به اتحاد با کشورهای همسایه برسیم ، باید بتوانیم قراردادهای مهم با دولت های پیشرفته منعقد کنیم ، با ملت های شرق و غرب تجارت داشته باشیم و در عین حال نگاهی صلح خواهانه و دوستی با کشورهایی داشته باشیم که ممکن است بین ما و آنها مشکلاتی باشد ، تا بتوانیم شاهد رشد اقتصادی و افزایش توان و ثروت مردم ایران باشیم . (۱۲)
علاوه بر آنچه گفته شد ، عبدالبهاء بر مسئله تقویت قوای نظامی تاکید خاصی دارد و نوسازی آن را از اسباب کمک به پیشرفت ایران میداند . با در نظر گرفتن اینکه ، یکی از لوازم ایجاد اعتماد به نفس ، آسایش روانی و ثبات اجتماعی در یک جامعه ، داشتن نیروی نظامی کارآمد و توانمند است ، عبدالبهاء از حاکمان میخواهد که به وضعیت ارتش از نظر ، حقوق ، لباس ، مسکن رسیدگی کرده و به تجهیز ارتش کشور به علوم نوین و تامین جدید ترین ابزار دفاعی اقدام نمایند . (۱۳)
آنچه گفته شد ، مروری بود بر تعدادی از پیشنهادات و یا به بیان عبدالبهاء نصیحتهای او برای ایجاد تحول در ساختارهای سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی ایران . اگر بخواهیم این ایده ها را در کنار هم بچینیم پازلی از یک طرح کلی بدست خواهد آمد که همگام با دوران مدرنیته نگاهی رو به آینده و هدفی همچون ایجاد توسعه پایدار در ایران دارد و می توان آن را بسیار نزدیک به یک تعریف آکادمیک از توسعه دانست که امروزه از معیارهای جامعه مدرن محسوب می شود . یک تعریف علمی از توسعه به ما می گوید ، « اگر توسعه را در معنای جامع آن در نظر بگیریم ، مشتمل بر فرآیند پیچیده ای است که رشد کمی و کیفی تولیدات و خدمات و تحول کیفیت زندگی و بافت اجتماعی جامعه و تعدیل درآمدها و زدودن فقر و محرومیت و بیکاری و تامین رفاه همگانی و رشد علمی و تکنولوژی درون زا در یک جامعه معین را در بر می گیرد . » (۱۴)
با توجه به آشنایی مختصر با ایده های عبدالبهاء در مورد ایران که در این بخش انجام گرفت ، در بخش دوم این نوشتار به دلائل عدم پذیرش ِ این پیشنهادات خیرخواهانه و موثر از طرف حاکمان و صاحب منصبان دینی پرداخته و درنگی بر نحوه عملکرد و مدل ِ انتخاب آنها خواهیم داشت.
====================================================================
– عبدالبهاء ، مجموعه الواح مبارکه به افتخار بهائیان پارسی ، ناشر : موسسه ملی مطبوعات امری
.دنکیم لاسرا و یسررب ار نآ یدوز هب ام میت .تسا هدش لاسرا امش هاگدید
URL Shortener | 3 September 2024
Hey, I'm Jack. Your blog is a game-changer! The content is insightful, well-researched, and always relevant. Great job!
Temp Mail | 12 August 2024
of course like your website but you have to check the spelling on several of your posts A number of them are rife with spelling issues and I in finding it very troublesome to inform the reality on the other hand I will certainly come back again.