دو اصل مهم که عبدالبهاء برای تعلیم و تربیت قائل است یکی اصل وحدت و یکسانی تعلیم و تربیت در سرتاسر جهان است و دیگری اصل عمومیّت و شمول آن بر همۀ انسانها بدون هرگونه امتیاز یا تبعیضی است. در این گفتار دیدگاههای عبدالبهاء را دربارۀ این دو اصل بررسی میکنیم.
منظور عبدالبهاء از وحدت و یکسانی تعلیم و تربیت «وحدت اصول و قوانین تربیت» است. (عبدالبهاء؛ خطابات مبارکۀ حضرت عبدالبهاء (۲) در سفر آمریکا و کانادا ۱۲۷ بدیع [۱۳۴۹ ه. ش]؛ ص ۱۴۸) این وحدت و یکسانی به هیچوجه به معنای الزام در استفاده از روشها و فنون آموزشی یکسان نیست. این امری بدیهی است که در تعلیم و تربیت نمیتوان روش خاصّی را برای همۀ افراد و جوامع و در هر زمان و مکانی تجویز نمود. حتّی در یک زمینۀ فرهنگی مشترک نیز چون متربّیان و مخاطبان آموزش متفاوتاند، مربّیان ناگزیرند از روشها و فنون متفاوتی بهره برند. امروزه حتّی استفاده از متون و مواد آموزشی یکسان نیز الزامی نیست و دست مربّیان و معلّمان باز است تا متناسب با وضعیّت آموزشی و اهداف تدریس و نیازهای درس خود از منابع مختلف استفاده نمایند.
عبدالبهاء هرگاه از وحدت در امور انسانی سخن میگوید منظورش «وحدت در کثرت» است. عبدالبهاء اختلاف و تفاوتی را که به علّت تنوّع طبیعی و ناخواسته پدید آمده است مغایر وحدت نمیداند. این تنوّع نهتنها ضد وحدّت نیست که «عين کمال و سبب ظهور موهبت» است. (عبدالبهاء؛ خطابات حضرت عبدالبهاء ۱۹۲۱ م.؛ ص ۳۷) وحدت مطلق، ناگزیر با تنوّع و تکثّر مغایرت مییابد. از جمله ویژگیهای انسانها ـ چه در سطح فردی و چه در سطح جمعی – تنوّع است. علّت این تنوّع و کثرت نیز ریشه در تنوّع زیستی و فرهنگی انسانها دارد. جبر جغرافیای محل زندگی و پیشینۀ فرهنگی و اجتماعی و وضعیّت سیاسی و امکانات اقتصادی باعث میشود که نتوان در هر نفطۀ جهان به یک شیوه عمل نمود. کسانی که این تنوّع را نادیده بگیرند در نهایت به اهداف خود نمیرسند. وی میگوید:
«اين تنوّع و اختلاف چون تفاوت و تنوّع فطری خلقی اعضاء و اجزای انسان است که سبب ظهور جمال و کمال است.»
(عبدالبهاء؛ خطابات حضرت عبدالبهاء ۱۹۲۱ م.؛ ص ۳۸)
در تعلیم و تربیت نیز مانند سایر عرصههای فعّالیّتهای بشری اصل تنوّع همانقدر مهم است که اصل وحدت؛ بلکه:
«اين اختلاف و تنوّع مؤيّد ائتلاف و محبت است و اين کثرت، اعظم قوۀ وحدت.»
(عبدالبهاء؛ خطابات حضرت عبدالبهاء ۱۹۲۱ م.؛ همانجا)
از دیدگاه عبدالبهاء فایده و حکمت وحدت تعلیم و تربیت در «اصول و قوانین» این است که هرگاه اصول و آداب تعلیم و تربیت یکی گردد، مفهوم وحدت از خردسالی در ذهن و رفتار کودکان جای میگیرد. (عبدالبهاء؛ خطابات مبارکۀ حضرت عبدالبهاء (۲) در سفر آمریکا و کانادا ۱۲۷ بدیع [۱۳۴۹ ه. ش]؛ ص ۱۴۸) یکی دیگر از فواید وحدت تعلیم و تربیت مقابله با هرگونه تبعیض آموزشی است. همانطور که وحدت تعلیم و تربیت باور به وحدت نوع انسان را در فکر و قلب کودکان راسخ میکند، هرگونه تبعیض و بیانصافی و بیعدالتی نیز باعث میشود که این مفاهیم در روح و روان متربّیان رسوخ نماید. هر آنچه در ضمن تعلیم و تربیت در دوران کودکی به ذهن انسانها وارد شود در دورههای بزرگسالی بسیار سخت بتوان اصلاحش کرد.
اصل دیگر، «عمومیّت» تعلیم و تربیت است. این اصل یعنی اینکه هیچ فردی در هیچ جای جهان نباید از تعلیم و تربیت واحد و یکسان محروم بماند. حتّی اگر خودش یا پدر و مادرش هم نخواهند، جامعه باید آنان را الزام کند تا آن کودک یا نوجوان تحت آموزش قرار گیرد. عبدالبهاء برای رفع سوء تفاهمات میان انسانها و اتّحادشان لزوم تعلیم و تربیت همگانی را گوشزد میکند. از اصل عمومیّت تعلیم و تربیت، اصل سومی هم سر بر میآورد که همان «اجباری بودن» تعلیم و تربیت است. نمیتوان به عمومیّت چیزی پایبند بود ولی اجازه داد برخی افراد به میل خود از آن سر باز زنند. بخصوص چیزی که تأثیر آن بر همگان خواهد بود و ترکش باعث زیان جامعه شود. (عبدالبهاء؛ خطابات مبارکۀ حضرت عبدالبهاء (۲) در سفر آمریکا و کانادا ۱۲۷ بدیع [۱۳۴۹ ه. ش]؛ ص ۲۲۹) بنابراین اگر پدری نتواند لوازم تعلیم و تربیت فرزندش را فراهم نماید، این وظیفۀ جامعه و دولت است که امکانات لازم را برای اینگونه خانوادهها تأمین کنند تا هیچکسی محروم از تحصیلات نماند. (عبدالبهاء؛ خطابات مبارکۀ حضرت عبدالبهاء (۲) در سفر آمریکا و کانادا ۱۲۷ بدیع [۱۳۴۹ ه. ش]؛ همانجا)
با توجّه به همین دیدگاه است که عبدالبهاء در «رسالۀ مدنیه» هم خطاب به حاکمان ایران و کسانی که قصد اصلاح امور را داشتند، بر تعلیم و تربیت تأکید زیادی میکند. او به علّت بینظمی، وضعیّت تعلیم و تربیت را در جامعۀ ایران پریشان و آشفته میبیند. (عبدالبهاء؛ رسالۀ مدنیه بدون تاريخ؛ ص ۴۲) از جمله نقدهایی که بر وضعیّت نظام تعلیم و تربیت ایران بیان میکند به درازا کشیده شدن آموزش مباحثی است که نیازی به صرف وقت زیادی ندارند. یا اینکه به تعلیم موضوعاتی میپردازند که فایدۀ عملی و علمی ندارند. تمام مباحث در آن موضوعات، تصوّر و توهّم محض است. اگرچه عبدالبهاء هیچ مثالی نیاورده است، ولی احتمال دارد منظورش آموزش مواردی است که هر مبحث شامل استثنائاتی میشود و یا احتمال مواجه شدن با آنها بسیار کم و نادر است. بخصوص در مباحث آموزش صرف و نحو یا فقه و احکام دینی اینگونه دروس بسیار رایج بوده است. صرف وقت در این مباحث را اتلاف عمر بچهها میداند. وی توصیه میکند که به جای این مباحث به آنها علوم و فنونی بیاموزند که به رفع نیازهای جامعه کمک کند. این دیدگاه عبدالبهاء نهتنها نسبت به زمانۀ خودش، که ربع آخر قرن نوزدهم بوده، بسیار پیشرو است، که هنوز هم برای اصلاح نظام آموزشی رایج در ایران راهنمای بسیار مفیدی است. (عبدالبهاء؛ رسالۀ مدنیه بدون تاريخ؛ صص ۴۳-۴۲) عبدالبهاء برای تعیین و انتخاب علوم و محتوای دروسی که باید تدریس شود میزانی به دست میدهد. وی به آموزش علوم و فنون و هنرها رویکردی عملگرا دارد. یعنی مسؤولان تعلیم و تربیت جامعه باید نگاه کنند که از آموزش و فراگیری هر دانش، فن یا هنری چه فایده و نتیجهای به دست میآید. اگر فایدهای دارد و آن فایده هم عمومیّت دارد، باید به هر قیمتی آن را آموخت و آموزاند. هرچه فایده و ثمرهاش عمومیتر باشد، ضرورت ترویج آن بیشتر خواهد بود. ولی اگر جز حرف و بحث لفظی و مشاجره و مجادله بازدهی ندارد، حذف آن بر آموزشش ترجیح دارد. (عبدالبهاء؛ رسالۀ مدنیه بدون تاريخ؛ همانجا) عبدالبهاء چون این مطلب را بسیار مهم میداند و توضیح مشروح و کامل آن را لازم میپندارد، وعده میدهد که در جلد دوم «رسالۀ مدنیه» به این موضوع بپردازد. (عبدالبهاء؛ رسالۀ مدنیه بدون تاريخ؛ ص ۴۳) البته متأسّفانه به علل گوناگون، جلد دوم رسالۀ مدنیه نوشته نشد. یکی از مهمترین علل آن شکست جریان اصلاحات در ایران آن زمان بود. متأسّفانه مخالفان اصلاحات، که در میان روحانیون قدرتمند و درباریان واپسگرا و منفعتجو و حتی برخی دولتهای خارجی بودند، نگذاشتند این اصلاحات آغاز شود.
عبدالبهاء سعادت و رفاه هر جامعهای را در گرو توسعۀ دایرۀ اقدامات فرهنگی و تربیتی میداند. هرملّتی که در این زمینه پیشرفتهتر و موفّقتر باشد، به سعادت و رفاه نزدیکتر است. البتّه نباید فراموش کنیم که منظور عبدالبهاء از فرهنگ و معارف و تعلیم و تربیت آن گونه اقداماتی است که جامع و کامل باشد. اگر این تعلیمات همچون تمدّن کنونی غرب فقط به نیازهای مادّی بشر چشم داشته باشد، نمیتواند باعث سعادت شود. اگر هم مانند برخی کشورهای عقبمانده از قافلۀ تمدّن جدید به نام دین و روحانیّت با علم و عقلانیّت مخالفت نمایند، بیچاره و درمانده میشوند. نادانی به هر شکلش باعث تنزّل مقام انسان میشود، خواه نادانی نسبت به علوم و فنون جدید و مراتب عقلانیت باشد، خواه نادانی از نیازهای روحانی و معنوی بشر. (عبدالبهاء؛ رسالۀ مدنیه بدون تاريخ؛ ص ۴۴)
عبدالبهاء تا میتوانست فقط به توصیههای اخلاقی و نظریهپردازی دربارۀ لزوم تعلیم و تربیت بسنده نکرد. وی به بزرگان ایران گفت که باید در همۀ ایران مدرسههایی تأسیس نمایند تا علوم مفید به حال جامعۀ آن روز ایران را به فرزندان وطن بیاموزند. او گفت باید در کوچکترین روستاهای ایران نیز امکان آموزش سواد خواندن و نوشتن را فراهم نمود تا راه علمآموزی در برابر نسل آینده گشوده شود. وی تعلیم و تربیت همگانی را شرط لازم برای حرکت ملّت در شاهراه پیشرفت و تمدّن میداند. سواد خواندن و نوشتن دریچههای دانایی را به روی ملّت میگشود. خود وی با کمک دوستدارانش در ایران و همراهی برخی دوستان غیرایرانی، از دوران مظفرالدّینشاه مدارسی را در شهرهای مختلف پایهگذاری کرد. این مدارس تا اواخر دورۀ رضاشاه پهلوی نیز به کار خود ادامه دادند. داستان این اقدامِ زیربنایی عبدالبهاء را در مقالات دیگر پیگیری خواهیم کرد. (عبدالبهاء؛ رسالۀ مدنیه بدون تاريخ؛ ص ۴۵)
فایدۀ تعلیم و تربیت عمومی و واحد در ایجاد عدالت اجتماعی و اقتصادی نیز مدّنظر عبدالبهاء بوده است. چون هر یک از این موضوعات شایستۀ شرح و توضیح مناسب و کافی است، در مقالات دیگری به آنها خواهیم پرداخت. عبدالبهاء به علّت اهمّیّت تعلیم و تربیت دختران برای پیشرفت جامعۀ ایران و تحقّق برابری حقوق زنان با مردان و عدالت اجتماعی به مدارس دخترانه نیز توجّه نمود که در تاریخ مدارس بهائی به آن پرداخته شده است. (شاهوَر ۱۳۹۲(۲۰۱۳)؛ صص ۱۸۰-۱۱۷)
شاید این مقاله نیز برایتان جالب باشد:
انسان از طبیعت تا تربیت
۱– برای اطّلاعات بیشتر دربارۀ مدارس بهائی در ایران به تحقیق منتشر شدۀ زیر مراجعه کنید:
مدارس فراموش شده، بهائیان و آموزش و پرورش نوین در ایران(1934-1899م.)- سُلی شاهوَر- ترجمۀ حوریوش رحمانی- سوئد- نشر باران- 1392(2013م.)
نیز نگاه کنید به مقالۀ: «عبدالبهاء مشوق تأسیس مدرسههای جدید در ایران» در وبسایت گنج پنهان.
شاهوَر, سُلی. 1392(2013). مدارس فراموش شده؛ بهائیان و آموزش و پرورش نوین در ایران(1899-1934م.). اوّل. ترجمه: حوریوش رحمانی. نشر باران.
عبدالبهاء. 1921م. خطابات حضرت عبدالبهاء. اوّل. به سعی فرج الله ذکی الکردی. جلد. اوّل.
-.127بدیع [1349 ه. ش]. خطابات مبارکۀ حضرت عبدالبهاء (2) در سفر آمریکاوکانادا.جلد. دوم. طهران: مؤسّسۀ ملّی مطبوعات امری.
—.بدون تاریخ.رسالۀ مدنیه. کتابخانۀ مراجع و آثار بهائی
. https://reference.bahai.org/fa/t/ab/SDC/sdc-1.html#pg14.
.دنکیم لاسرا و یسررب ار نآ یدوز هب ام میت .تسا هدش لاسرا امش هاگدید